• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : چوپان راستگو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     


    مابه حرف شماگوش مي کنيم...

    وسپاس مي گذاريم

    روزگارما

    طبق روزگارشمامردگان است...!

    پاسخ

    :(
    + سناء 

    الان قيافه ي من شبيه يه آدميه که شديدا خجالت مي کشه و نگرانه....

    امروز چي کار کردين همگروهي عزيزدل؟؟؟

    وووي! ببخشييييييييييييييييييييييييد فلفلکم......

    پاسخ

    عزيز دلم ...... اکشال نداره بابا .......... خوب شدي حالا ؟

    طوري متهمم مي کنيد
    انگار
    سوسکي راکشته ام
    آدم بود
    به سزايش رسيد...
    آپم عزيز...وقت کردي بيا!
    پاسخ

    چشم ...... حتما ميام

    چراغ ها را چوپون دروغگو خاموش ميکنه!!
    چون اخرين نفري که از صحنه اومده پايين اونه!!
    پاسخ

    شايد .....
    اي بابا...
    پاسخ

    هعي .....
    + ن.گ. 
    پوف
    جواب ميلت در اين مقال، يعني اون مقال درواقع، نمي‌گنجه فلفل. يعني خيلي طولاني مي‌شه. احتمالا تا شيش و ربع که سرويسم بياد طول مي‌کشه. اما بالاخره که جقتمون دو ساعت ديگه مدرسه‌ايم...
    که چي خب؟
    پاسخ

    نمي خواد بابا .............. تو هم وقت داري اضافي حالا ؟ جواب نمي خواد که .......... تو ايميل دادي من جواب دادم..........بي خيال جواب جواب ...........من مي رم حموم ........... هعي ....
    + ن.گ. 
    من حوصله ندااااااااااااااااااااااااارم ارجاعاشو بنويسم. چشمم داره درمياد. نمي‌نويسم. مي‌خوام تاريخ ادبيات بخونم. اه. اصلا مگه قرار بود ارجاع بنويسيم؟ فقط قرار بود متن فيش رو تايپ کنيم. متن فيش که شامل ارجاع نميشه...
    بي‌خيل بابا، مهربون شده. تازه وقتي ببينه سنا نيست، دلش مي‌سوزه و گير نمي‌ده.

    بيت دوم غزل هم به خاطر دل فل:
    پاداش آن همه وفا که کردم کو؟ (واج‌آرايي کاف!)
    داري به من تهمت نيرنگ مي‌زني؟

    حرفاتو با شعر ديگران بگو؛ مسئله‌اي نيست.
    منم بايد برم حموم. چي کار کنم بالاخره؟ پروژه؟ تاريخ ادبيات؟ حموم؟ يحتمل سخي هم فردا مياد ميگه پنج دقيقه وقت مي‌دم مرور کنيد و بعد.....
    دقيقا دو ساعت ديگه سرويسم دم دره....
    پاسخ

    واي نجمه ....چشام داره مي افته رو کيبورد ..... سدتام تاول زده ............ اميد وارم مهربون باشه ........ننويس خو ارجاعشو .............با شما که خيلي مهربونه ..............من دارم ميرم که برم حموم ............ سرما خوردم نجمه .............حساسيت نيست ............... 5 و هشت دقيقه اس ..............واي نجمه .......خوابم مياد ........امروز تو يکي از فيلما دختره گفت ............ يه خواب راحت بهتر از يه تخت خواب راحته ................... من فقط تخت خواب راحت دارم نجمه .....نه خواب راحت
    hi
    bye
    پاسخ

    سلام ...........
    + ن.گ. 
    فک کن بخوابم! هه!
    الهي بميرم، آلرژي‌ت شروع شد مادر؟
    سنا حالش خوبه؟
    نغصه بابا، فک نکنم ديگه خيلي گير بده؛ نديدي اون روز چه با انعطاف برخورد کرد؟
    تازه من يه بيتم واستون گفتم:
    وقتي سرشب کار نداري و زنگ مي‌زني
    داري به عشق پاک دلم انگ مي‌زني
    !!!!!!!!!!!!
    به نظرت وزنش درسته؟ فک کنم داغون باشه. ولي تفسيرش اينه که معشوق به عاشق شک کرده و هي مي‌خواد عاشقو بپاد که نکنه بره پيش کس ديگه‌اي. بنابراين هي زنگ مي‌زنه و چکش مي‌کنه!
    پاسخ

    عزيييييييييييز دل فلي ....... ادامه بده ...... بايد بکنيش غزل نجي ........... سنا رو نمي دونم والا ......فقط بهم اس داد نمياد ديگه ام جواب نداد ............... غير قابل پيش بينيه فرد مذکور ................. نرفتم حمام ها .....دارم غزل پيدا مي کنم ................. نجي منم دوس دارم شعر بگم ......:( .....بعضي حرفا رو فقط بايد با شعر گفت
    + ن.گ. 
    سلام مهتاب!
    احتمالا مثل من (و احتمالا مثل تو) درگير پروژه‌ست...
    فلفل مي‌دونستي داستان منطق الطير رو پيتر بروک توي کشوراي مختلف دنيا برده روي صحنه؟
    کي فکرشو مي‌کرد اين همه جنبه‌ي نمايشي رو....؟
    پاسخ

    تو بيداري هنوز ؟ آخ چه خوب ....... خوش به حال عطار ......... با اين همه جنبه ي نمايشي ............. يا خوش به حال پيتر بروک ............... نمي دونم ............ داغ کردم .....
    + مهتاب 
    سلام!
    چي کار ميکني؟

    پاسخ

    مهتاب ...... مهتاب ........ من حالم خيلي بده ............. حساسيتم شروع شده ........... و تو کمام ....................... مي خوام برم حمام و بعدش بشينم غزل تايپ کنم ............. مهتاب منو ببخش ............ واي مهتاب .............سنا گفت فردا نمياد .......... آخ
    + ن.گ. 
    بنده خدا....
    پاسخ

    حيوونکي
       1   2   3      >