• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : چرخه ي آب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + ن.گ. 
    ايش
    اه
    پوف
    منم همين طور
    دارم به اين فک مي‌کنم که يه عارف چطور مي‌تونه منحرف شه
    خب نيا
    کاراتو بده عارفه بياره
    پاسخ

    منم دارم غزل مي خونم ...... فرم پر مي کنم ......... غزل مي خونم ....... فرم پر مي کنم .......... نمي تونم نيام ....... دورورز پشت سر هم غيبت ....... مردم چي مي گن ........
    + ن.گ. 
    بگير بخواب بچه
    مريضي مثلا
    انقد جولان نده
    پاسخ

    هه ....... دارم کار پروژه مو مي کنم ....... اينقده حالم بده نجي ........... اگه فردا پروژه نداشتيم نمي اومدم ........ دارم مي ميرم ........
    + ن.گ. 

    پاسخ

    :-*
    + ن.گ. 
    آخي!
    بدون فلفلم هرگز!

    پاسخ

    آه .... بپر بغلم .....
    + ن.گ. 
    نچ نچ نچ نچ
    چت نصفه شبي؟
    داريم اصلا؟
    پاسخ

    بي تو هرگز ......

    من نيز....

    تو نيز مرا دعا كن در قنوت هايت عزيز جان..

    ما انسانيم و به دعا محتاج...

    دعايمان كن سيد.......


    پاسخ

    محتاجيم به دعا نازنين .....

    آب باران رحمتش

    اين روز ها زياد آمده است.

    آنقدر كه نميدانند چگونه جمعش كنند.

    تنها با آن آب ميتواني پرده ي شكت را كنار بزني......

    زلال......خنثي و قوي تر از اشعه هاي خورشيد..

    چه مي كني تو

    با اين بارانت؟؟!!!

    پاسخ

    حوصله ي تشبيه و استعاره را ندارم دوستم ....... به شکم مي اندازند ........ از بس که غزل خواندم .......تو فقط دعا کن ....... دعاي يقين .......

    چشمانت را ميبينم كه پر از شك شده......

    آن وقت مي خواهي به ميعانمان هم شك نكني؟!

    چشم ها را بايد شست.

    جور ديگر بايد زيست.

    .

    .

    آب بيارم؟

    ميترسم از زيادي شك .....ديگه منو نبيني.زير شك هات گم بشم...

    پاسخ

    آب به اندازه ي کافي هست ........ يک خنثي کننده مي خوام ........ يک خنثي کننده ي قوي ......... يا يک قوي کننده ي خنثي ........ آخ


    شك.....شك....شك......شك.....شك وباز هم شك.

    قطره قطره روي هم جمع ميشوند و از تو

    مشكوكي ميسازند به بزرگي دريا........ و بعد با بخار شك ها

    در آسمان ،ابر شك ميبارد

    ميبارد و ميبارد

    آنقدر كه بعد از باران به همه چيز حتي

    به رنگين كمان نيز شك ميكني.......

    شك نكن....

    نه .هرگز.....

    پاسخ

    تو بگو ......... من اما به همه چيز شک کرده ام ....... حتي به اين چيز هايي که مي گويي .......... من فقط به شکم شک ندارم ......

    باز هم وارد شد.

    شك را مي گويم.

    هميشه با آمدنش نميفهمد ها را به دلنوشته هايت اضافه ميكند.

    دوستش ندارم....

    شك نكن.

    پاسخ

    شک دارم ..... چه قدر خوب که شک را فهميدي ...... منتظر بودم ببينم ...... کسي مي فهمد که خيلي وقت است به همه چيز شک دارم ........ چه قدر خوب که فهميدي که چه قدر مشکوک شده ام .......
    + ن.گ. 
    نگاه کن که غم درون ديده‌ام
    چگونه قطره قطره آب مي‌شود
    چگونه سايه‌ي سياه سرکشم
    اسير دست آفتاب مي‌شود
    نگاه کن
    تمام هستي‌ام خراب مي‌شود
    پاسخ

    نگاه کن ........ تمااااااااام هستي ام خراب مي شود
    حدست درست بود
    نمي فهمم
    ميعان چيه؟
    پاسخ

    گريه .....
     <      1   2