• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : جانان ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + هموطن 
    شايد خوب بود پاي حرف كساني كه بسيار خوب استدلال ميكنند و در عين حال همه چيز را تاييد نميكنند هم مينشستيد .... اين رو كاملا دوستانه خدمتتون عرض ميكنم ...
    و اما راجع به اسم ... مگر تاثيري دارد اين كه نام مرا بدانيد يا نه ؟ ... من كه فكر نميكنم ...
    به هر حال من براي كامنت بدون اسم دليل موجهي دارم ... و صلاح ميدونم كه توسط دوست عزيزم هموطن خطاب شوم ... البته كه خيلي هم راه دوري نميرود ... من كم و بيش با شما اشنايي دارم ...
    با تشكر از پاسخ هاي شما(هم اين كامنت و هم كامنت قبلي رو در عمومي كردنشان صاحب اختياريد )

    پاسخ

    اين قدر با عزيزاني هم عقيده ي شما بحث کردم و با هم حرف زديم که ديگه برام عاديه ....... من هم فقط پاي صحبت کسايي که همه چيز رو تاييد مي کنند ننشستم ...... اون که ديگه استدلال نيست ...... استدلال نمي خواد ....... اثبات نمي خواد ........ نظر مخالف رو شنيدم ....... نظر موافق رو شنيدم ........ مباني رو هم درموردش تحقيق کردم ..... و بعد عقيده و اعتقاد و حتي ايمانم رو هم بر اساس اون چيدم ...... فک مي کنم دوره ي آموزش صرف گذشته ........ اين که يک سري چيز رو تو مغز آدم ها مي کنن و آدم ها بدون هيچ فکر و عقيده اي اون رو تا آخر عمرشون مي پذيرن ...... اما من و خيلي از دوستام سعي کرديم خودمون راهمون رو انتخاب کنيم ....... و تا آخرش هم هستيم ....... حتي اگر به قول بعضي سرمون به سنگ بخوره ........و نسبت به همه چي بي اعتقاد بشيم ...... به هرحال راه اونيه که من خودم تشخيص دادم از وقتي که فهميدم مسير رو خود آدم بايد انتخاب کنه نه ديگران ...نه پدر و مادر .....نه معلم و مدير ..... گرچه اون ها بي تاثير نيستن اما خب تصميم گيري نهايي با منه .....:)).... تا الانم سعيم اين بوده چيزي رو بي قيد و شرط بدون استدلال و اثبات قبول نکنم ...... گرچه در بعضي مواقع هم منطق و عقل و کنار مي ذارم و به احساسم رجوع مي کنم اما در مورد چيزاي اصلي اين طور نيست ....... پس از اين بابت خيالتون تخت ....... در مورد کامنت بدون اسم هم اين که شما قطعا آشنا هستيد هم وطن ! ....... وگرنه با سه نقطه شروع نمي کرديد ....... اگر از يکي از دوستان مجازي بوديد اسم خودتون رو مي نوشتيد ولي قطعا شما منو مي شناسيد و من هم شما رو ........ ولي خب ....... به نظرم من کوچک ترم و بايد به شما احترام بگذارم ....... پس هر جور که دوست داريد .......... با اين که من هنوزم اين روش رو نمي پسندم ......:)) ...... با تشکر از اين که شما وقت گذاشتيد ....... خدا به همراهتون ....
    + هموطن 
    دوست و هموطن عزيز و گرامي ...
    اعتقادات ، باور ها ، تعصبات ، شاخص و ديدگاه و استد لال شما براي من كاملا محترم است ... و شما مسلما و قطعاً ! در انتخاب ديدگاهتون مختاريد ... و اين شرط تحقق ارمان هاست ... ولي هر دو اين را ميدانيم كه هميشه مذاكره منجر به اتفاق نظر نميشود ... و گاهي قصد فقط روشن سازي است ... براي هر دو طرف ... بحث ما در كامنت هاي قبل به جايي رسيده است كه طبق تجربه فكر ميكنم نه پاياني داشته باشد و نه صلاح است كه ادامه يابد ... چرا كه جايي است كه اعتقادات اساسي من و شما با هم مغايرت دارد ! ؛ اميدوارم برداشت اشتباه از ادامه ندادن بحث نشود ! ... فقط يك چيز ميماند كه گاهي شنيدن سخنان مخالف هم به اندازهي سخنان موافق ميتواند در تصميم گيري موثر باشد ؛
    پاسخ

    سلام ! من هم براي راضي کردن شما يا اتفاق نظر جواب کامنت ها را ندادم ...... من هم مثل شما فقط نظرمو گفتم ..... من هم همون اول مي خواستم حرف آخر رو اول به شما بزنم ....... يعني مي دونستم که معيار ها و شاخص هاي من و شما قطعا با هم متفاوته ...... و اين براي من خيلي پيش اومده اين هم دليل ديگريه براي نتيجه نداشتن بحث .......
    + خال معين 
    هنوز تو جامعه نرفتي....هنوز از نزديک درد مردمو نديدي.......
    ميدونم ناراحت ميشي اينا رو ميگم.......منم وقتي بهم اينو ميگفتن ناراحت ميشدم و جوش مي اوردم.......ولي حالا که مستقيما با درداي جامعه رودر رو ميشم حقيقتو خيلي بهتر ميفهمم......

    و اينو بدون....که اگه درد نون مردم حل بشه از اون ورش خيلي از دردا حل شدنيه......به قول پيامبر که ميفرمودند:فقر که از يک در وارد شود، ايمان از در ديگر بيرون ميرود.....اگه حل کردن اين درد به اين آسوني بود که تو ميگي، تا الان بايد حل ميشد......حل که نشده هيچ، روز به روز داره بدتر ميشه.....همه جنبش هاي تاريخي و بزرگ دنيا از گشنگي مردم شروع شد....و از اونجايي که سياست مداراشون راه درستي براي حل شدنش پيدا نميکردن.......يا نمي خواستن که پيدا کنن.....

    آدم گشنه فقط به سير شدن شيکمش فکر ميکنه....به هر راهي هم متوسل ميشه.....آدم گشنه به هيچي پايبند نيست....به هيچي....

    متاسفم که اينو ميگم، ولي من با جناب سه نقطه بيشتر موافقم......



    پ.ن: از نصيحت کردن خوشم نمياد، مخصوصا تو رو که دوستم هستي...و ميدوني خيلي دوستت دارم.....ولي مثل يه خواهر بزرگتر بهت پيشنهاد ميکنم در پاسخ دادن به مردم يه کم بيشتر مراعات کني، زود جوش نيار و جواباي تند و تيز ننويس......آدم کسي رو که نميشناسه به خاطر يکي دو نظر محکوم نميکنه ......
    پاسخ

    قبل از هر چيزي خاله معين اين روز فرخنده رو که مصادف با مبعث هم هست به خودم تبريک مي گم که شما بالاخره بعد از اندي سال تلاش بي وقفه و شبانه روزي من و البته پو اعتراف کرديد که منو دوست داريد ....... حالا همه دست و جيغ و هورااااااااااا....... و اينکه گفتيد توي بحثا زود جوش نيارم درست گفتيد کاملا هم قبول دارم و اين هم به خاطر بي تجربگيمه ...... بايد هم تمرين کنم ....... اين هام که گفتيد فک کنم جوابش تو کامنت هاي قبل هست ...... ولي دو نکته ي جديد ......يک اينکه انقلاب ما از سر گرسنگي و گشنگي نبود ....... اتفاقا ..... شايد شاه يه جوري با فروش بي برنامه ي نفت منافع خودشو بيشتر تامين مي کرد و يه جوري دهن مردم رو هم مي بست ......البته من بايد دوباره برم تاريخو بخونم ببينم وضع اقتصادي مردم زمان شاه چه شکلي بوده .......پس نکته ي اول اينکه انقلاب ما دقيقا تفواتش اين بود که از گرسنگي و اين ها نبود ...... به خاطر ظلم بود ......به خاطر بي عدالتي .......به خاطر اينکه مبناي اسلامي نداشت و شاهش از همه بيشتر احکام اسلامي رو زير پا گذاشت ...... و فقي شايد يک جزو کوچيکي از اين ظلم و بي عدالتي بود ولي فک کنم انقلاب کرديم که چيز ديگه اي رو عوض کنيم ...... اين از اين ولي اين حرف هاي معنيش اين نيست که اقتصاد ..... فقر و همون غم نان مهم نباشه يا بشه به اسوني حلش کرد .......من ابدا نگفتم اينا آسونه ....... گفتم اينا حل شدنيه ....... حل کردن مشکلات مردم و بهبود اقتصاد اون هم با اين هم تهديد و تحريم ابدا کار آسوني نيست ....... وگرنه تا الان مشکلمون حل شده بود که نشده ........ ولي به هر حال اين مشکل حل شدنيه ...... بازم اين روز فرخنده رو که شما بعد از سال ها زجر دادن من و سال ها عرق ريزي هاي مداوم من اعتراف کرديد که منو بسياااااااااااااااار دوست داريد به خودم به ملت ايران تبريک و تهنيت عرض مي کنم .....باشد که باز هم از اين اتفاقات مبارک و ميمون براي من و براي يار همراه همرزم و همدل هميشگي ام پولي عزيز بيفته ....... يني خاله معين انگوشتام تاول زده ها .......
    + ... 
    مي اموختند تمدنشان را و ديگر تن به خواري نميدادند .... اين مردم درد سالهاست كه درد نان دارند هموطن ! ... تا كي ميخواهيد در افكارتان شناور باشيد و از دستاوردتان تعريف و تمجيد كنيد ؟ ... مگر انقلاب براي اباداني نبود ؟ مگر نميگفتند مردم روستاها گرسنه اند و بي فرهنگ ؟ .... چه شد وعده ي نان .... چه شد ان روستاها كه هنوز چشمان سادهشان به كمك بزرگان اين جمهوري است ؟ ... هموطن ميترسم اين وعده ها نيز دوباره به ان وعده هاي 3 هزار ميلياردي بپيوندد ... چرا هميشه خودمان را با كمترين هاي جهان مقايسه ميكنيم ؟ ... چرا همه چيز را سياه و سفيد ميبينيم ؟ ... يا زير پرچم ولايت بي هيچ اصلاحي ميرويم تا امام زمان يا برده ي امريكا ميشويم و مثل افغانستان ؟ .... هموطن باور كنيد كه ميترسيم فكر كنيم ... باور كنيد !
    هموطن غزيز ... درضمن من شما رو محترم ميدونم كه پاسخم رو داديد و تشكر ميكنم ....
    ولي شما نفهم و ترسو خطاب كرديد ما را ! ..ما هميشه از همين جا ضربه خورده ايم كه
    تحمل حرف مخالف را نداشته ايم ..
    پاسخ

    بي سياستي و بي تدبيري و تعصب و تحجر برخي رو به پاي انقلاب نذاريد دوست من ..... در همه ي مقاطع بعد از انقلاب و در همه ي دولت ها اشکال بوده ......... و خب مگر ميشه دولتي بياد و اشکال نداشته باشه ......ولي حرف شما رو که گفتيد همه چيز رو سياه و سفيد نبينيم قبول ندارم ..... من شاخص دارم ...... شاخصي به نام ولايت فقيه که امام براي همه اثبات کرد که در زمان غيبت امام زمان بايد از او اطاعت محض کرد ....... دقت کنيد اطاعت محض ..... من هر چيزي که با حرف رهبر مغاير باشه و نسبت به رهبر و ولايت فقيه حرف هاي ضد و نقيض بزنه و تکليفش مشخص نباشه رو قبول ندارم ...... حق و باطل دو چيز جداس ...... من ايمان و اعتقاد خودمو حق مي دونم ...... همون جور که هر کس يک ايمان و اعتقادي داره و تا اخر عمرش به اون پايبنده ......من حرف هاي مسئولينمون رو با حرف هاي ها رهبر مي سنجم ......رهبر به ما شاخص داده ...... و من دقيقا به خاطر همين اين پست رو نوشتم و خوش حالي خودم رو و لبخند و خوش حالي امام رو هم با يک حسن تعليل بر همين اساس گذاشتم ....... من بدون قبول اون چيزهايي که بهم توي مدرسه گفتن يا پدر و مادر در بچگي بهم ياد دادن .....تحقيق کردم ...... ساعت ها نشستم پاي حرف بعضي که به صورت عقلاني و منطقي و ديني اهميت ولايت فقيه رو و اطاعت محض از اون رو براي من اثبات کردن و من پذيرفتم ....... پس من ( از طرف خودم هم حرف مي زنم ) از فکر کردن نمي ترسم ..... الان هم با فکر با استدلال حرف هاي ديگران رو مي شنوم و گاهي مي پذيرم و گاهي هم نه ......و يک چيز در آخر ......اين که شما به پست من اهميت داديد و کامنت گذاشتيد و وقت گذاشتيد جدا از تمام اين بحث ها برايم من خيلي ....... خيلي ..... خيلي ارزشمنده ...... اگر هم جواب من باعث شده شما فکر کنيد من شما رو به نفهمي و ترسو بودن متهم کردم معذرت ميخوام ......شايد از کم تجربگي من باشه ....... ولي من واقعا منظورم به اون شدت و حدت نبود ..... :) ......ولي هنوز هم نه شما فقط ..... وقتي کامنتي مي بينم که اسم نداره واقعا ناراحت ميشم .......خيلي هم ناراحت مي شم ......اين هم مربوط به شما نمي شه ...... در کل اين طوريم .......باز هم به خاطر توجهتون و اينکه وقت گذاشتيد سپاس گذارم و بازم معذرت مي خوام
    + ... 
    دوست گرامي ... همين درد نان است كه مردم مارا به تكدي گري كشانده است ... به فقر ... به ذلت در برابر هر نا كسي ... به شكستن عزت و اعتماد به نفسشان در برابر هر حقيري ... براي نان است كه مردممان ... مردمي كه شرافتشان برايشان اولين ركن بود ... زنانمان ... خواهرانمان ... دختران پاك دامنمان .... مجبور ميشوند عزتشان را ... غرورشان را .... شرافتشان را.... هموطن ! ... حتي جسمشان را !!! ... به هر ناكسي بفروشند .... تا فقط از گرسنگي نميرند ... تا آن پوستيني كه از هر انچه ناچيز براي خود ... در برابر اطرافيانشان ساخته اند ... ذره اي كنار نرود مبادا كه پاره اي از روح مريض و خسته شان آشكار شود !! هموطن ! ... درد نان دارند كودكانمان كه فال فروشي را برايشان ترجيح ميدهند تا مدرسه ... اگر درد نان نبود كه مي اموختند مردممان فرهنگ را ... مي اموختند عزت را ..
    پاسخ

    ......ولي اين فقط مخصوص کشور ماست ؟ فقط کشور ما دچار مشکل است ؟ فقط ماييم که غم نان داريم ؟ نخير .....فقط ما نيستيم ....... بسياري از کشور هاي ديگر هم مشکل اقتصادي دارند صد برابر بدتر .....من هم ايران را با سومالي و ....مقايسه نمي کنم رفيق ...... من با اروپا و آمريکا مقايسه مي کنم که در سياست هاي اقتصادي شون واقعا دچار مشکل شدن ..... شايد بيشتر از ما نه اما کمتر از ما هم نيست ...... من به عنوان يک دختر هجده ساله ي اين مملکت به عنوان نسل چهارم انقلاب از اين که امامم سي و اندي سال پيش براي اين روزهاي منم هم تدبير به خرج داد و بحثي رو مطرح کرد به نام ولايت فقيه خوش حالم ...... خوش حالم که توي اين همه هرج و مرج بحث هاي اقتصادي و سياسي و غيره شاخص دارم ...... ولي فقيه دارم .......و اين به نوبه ي خودش چيز بزرگيه ...........بحث پست من نظام بود نه مشکلات نظام ....... نظام اسلامي مبتني بر مردم سالاري ديني .......و اين رو قبول دارم که توي اين سي سال بسيار بسيار مشکل داشتيم و داريم و قطعا خواهيم داشت ...... امکان نداره کشوري که در برابر چند کشور به اصطلاح پر قدرت و به اعتقاد من متکبر و مغرور وايستاده و سي ساله داره تحريم مي شه مشکل اقتصادي نداشته باشه ....... داريم ......ما غم نان داريم ...... غم فرهنگ داريم ...... اما همه ي اين ها زير سايه ي يک نظام است که قانونش سياستش و ... همه بر اساس اسلام است .....اين مشکلات مشکلات حل ميشه ......من اميد وارم ......نمي دونم شما چقدر اميد اوريد ....... شما منو هم وطن خطاب کرديد ..... و من دوست دارم هم وطنم هم اميد وار باشه ....... چون فقط با اميده که تحرک ايجاد مي شه نه نا اميدي ......
    + ... 
    هموطن عزيز
    درد نان ، درد مردم زمانه است ... درد نان درد من و شما نيست ... درد مردميست كه با هزار و دو هزار بالا و پايين شدن قيمت گوشت ... قيمت آب ... اجاره خانه ... چهره هايشان گشاده نميشود ... درد مردميست كه سالهاست طفلشان طعم بودن اينها را نشنيده است ... سالهاست كه حتي فكر داشتنشان را هم از ذهنشان عبور نميدهند ... سالهاست كه خسته اند از دويدن و نرسيدن ... خسته اند از جان كندني كه باز هم سفره هاي خاليشان را پر نميكند و كودك گرسنه شان را سير نمييكند ... افسرده و رنگ باخته و خجالت زده ميشوند وقتي فرزندشان بوي نان ميشنود ..
    پاسخ

    اين را منم قبول دارم ...... مگه منم مي گم نيست دوست عزيز ؟ من يک کلمه گفتم جامعه اين درد ها را ندارد ؟ نخير من اين رو نگفتم ......ابدا ...... درد نان هست .....و آن قدر اهميت دارد که سال هاست رهبر شعار هاي سال را روي فرهنگ اقتصادي گذاشتن ...... همين بس براي اهميت نان مردم که وضعيتش هر روز بدتر مي شود ......اما پست من خطاب به امام است و هدف پست من اين بود که بگم من به جمهوري اسلامي ايران افتخار مي کنم ......لبخند من به خاطر درد نان مردم نيست که اين گريه دارد نه خنده ......لبخند من افتخار به جمهوري اسلامي است. ...... احساس استقلال ملي است ......دوست عزيز من از بابت انقلاب خوش حالم .....مي بينيد که بحث من اين ها نبوده و نيست ....بحث من نان نيست ...... که اون در پست ديگري جاي صحبت داره و من هم اعتراف مي کنم علم کافي در مورد بحث هاي اقتصادي ندارم و در حد خودم مي دونم من با همه ي حرف هاي شما چه در اين کامنت چه در کامنت هاي بالا را قبول دارم ...... ( ادامه در کامنت بعد )
    + خال معين 
    شيري؟

    غم نان غم بزرگي نيست؟

    گشنگي نکشيدي که اينو ميگي.....گشنه نديدي که اينو ميگي........همه چي از غم نان شروع ميشه...همه چي
    پاسخ

    شايد گشنگي نکشيده باشم اما گشنه ديدم خاله معين ...... نه .....غم نان در برابر چيزهايي که من مي گم غم بزرگي نيست ......حداقلش اينه که غم حل شدنيه ..... مي فهمين ؟ حل شدنيه ..... خاله معين دقت کنين ....... غم نان در برابر درداي ديگه اي جامعه گرفتارشه بزرگ نيست و حل مي شه ......با يک سياست درست ......با يک اجراي درست ....... درست مي شه .......
    کم پيدام ..
    چون ...
    کمي پيدا بودم .. :)
    پاسخ

    بابا جمله ي قصار ..... بابا غزل
    احسنت به قلمت فلفل ... :)
    پاسخ

    غزل ؟! ...... کم پيدايي رفيق ....
    + ... 

    وقتي‌ ميگوييد غم نان غم بزرگي‌ نيست ياد ماري آنتوانت مي‌‌افتم که گفت :

    " نان ندارند ؟

    خوب بگذاريد کيک بخورند ! "

    پاسخ

    اين حرف شما يعني شما هيچي از پست من حداقل نفهميديد ..... من ماري آنتوانت نيستم . ..... من از طبقه ي عادي اين جامعه ام ...... واتفاقا پدر من هم غم نان دارد ......ولي جناب ....... درد و غم بزرگ تر غم چيزهاي ديگر است .....غم جامعه اي که عزتش ، اعتماد به نفسش ، فرهنگش و تمدنش نابود شده باشه خيلي بزرگ تر است .... نمي گم جامعه ي ما همه چيزش درسته ...... فرهنگمون اصلا تغيير نکرده ....... اما شما مقايسه کنيد با کشور هاي مسلمان ديگه ......... ما جمهوري اسلامي مون رو با خون دل نگه داشتيم ...... امام خون دل خورد تا بتونه عزت رو به اين جامعه برگردونه ...... به مردم ايران اعتماد به نفس بده ...... تا نه تنها در مقابل اون رژيم لعنتي شاه که بزرگترين کشور ها پشتش بودن بايسته بلکه مردم هم با ميل و رغبت بپذيرن حکومتي به نام جمهوري اسلامي رو ......مگه اون موقع مشکلات اقتصادي نداشتيم ؟ چرا داشتيم ..... ....... غم نان بود ..... آن موقع حتي وخيم تر هم بود ...... اما چيز هاي مهم تري هم بود ....... فقر رو مي شه درست کرد ....... با برنامه هاي مختلف .......اما اون چيزي که ترميم شدني نيست درد ديگريست ...... که نه امثال ماري آنتوانت مي فهمند نه فکر مي کنم شما ........ در ضمن شجاعت داشته باشيد .....جسارت به خرج بديد ....... و اسمتون رو بنويسيد ...... سه نقطه چيزهاي ديگري را به آدم مي گويد .....
    با عرض ادب و سلام مجدد
    بله راه حل دارد ، منتها اول حل مسئله ي سياسي است و آنگاه سياست اقتصادي ، يک اشاره اي در زمينه کرده ام ، خوشحال مي شوم ببينيد و نظرتان را بفرماييد .
    با تشکر
    پاسخ

    ببينيد ....بحث اين پست بحثي فراتر از اين چيز هاست ...... چشم .....حتما اگه وقت کردم ......ممنون
    با سلام و عرض تسليت
    اينکه مسائل حل مي شود يک مسئله است و اينکه راه حلش چيست ؟ مسئله ي ديگر .
    عرض ما در راه حل مسئله است ، نه آنکه شما فرموده ايد .
    باتشکر از پاسخ جنابعالي
    پاسخ

    خب ....يعني هيچ راه حلي وجود ندارد ؟ ببينيد ...... قطعا همين طور است و وجود دارد ...... و هستند افراد زيادي که اين موضوع را حل مي کنند ...... خوش حالي من هم از اين وضعيت نيست ......خوش حالي من از سر عزت نفس و اعتماد به نفس است ...... و معتقدم مشکلات اقتصادي حل مي شه ...... دير يا زود که البته بايد هر چه زودتر باشه ......شما به برنامه هاي هر هشت کانديد هم نگاه کنيد اکثريت برنامه هاي اقتصادي خوبي رو دارن اگر بهش وفادار بمونن و عملي اش کنن ......بحث من فراتر از اين هاست ....... من معتقدممشکل اقتصادي حل مي شود راه حلش هم متعدد است به شرط اجراي درست و اصولي ...... از شما هم بسيار ممنونم
    + طنىن 
    ما هم هستىم... من هم هستم ...
    پاسخ

    بله .... همه تا آخرش هستيم ......تا آخر آخرش
    سلام عليکم
    شما کجا زندگي مي کنيد ؟ که مي خنديد ؟ در ايران ؟ فکرنمي کنم ! مگر اينکه چشمي براي ديدن ، گوشي براي شنيدن و دلي براي فهميدن وضع سياسي و اقتصادي مردم را نداشته باشيد !
    پاسخ

    خنده خنده ي خوش حالي از وضع خراب اقتصادي نيست . خنده ي اطمينان است . خوش حالم که ايراني هستم . يک جمهوري اسلامي ايراني هست . خوش حالم که امامي داشتيم که يک روزي وقتي هيچ کس در آن حکومت استبدادي ايران به فکرش هم نمي رسيد ايدوئولوژي ولايت فقيه رو مطرح کرد . خوش حالم که الان سردرگم نيستم . خوش حالم ولي فقيه دارم . خوش حالم در ايراني که شما مي گوييد وضعش وخيم است زندگي مي کنم . خوش حالم انتخاباتي هست . مي تونم راي بدم . انتخاب کنم . به راحتي انتقاد کنم . خوش حالم از اين ها . تورم را مي شود درست کرد . اقتصاد را مي شود سامان داد . فرهنگ را هم همين طور . و همه ي اين ها زير سايه ي يک چيز اتفاق مي افتد آن هم جمهوري اسلامي است که آرام آرام سي سال است دارد بزرگ مي شود قد مي کشد ... مطمئن تر و مقاوم تر از پيش قدم بر مي دارد . خوش حالم که در عراق نيستم که هر روز سرم بمب و موشک هزار چيز ديگر آوار شود . خوش حالم که افغانستان نيستم که از ترس طالبان نمي توانند حتي يک سينما داشته باشند . خوش حالم عربستان نيستم حتي اگر تورم اش دو در صد باشد ولي نوکر آمريکا باشد . کمي جلوترمان را اگر نگاه کنيد . کمي اگه آينده نگر باشيد . شما هم مثل امام لبخند مي زنيد . ما داريم خوب پيش رويم . گرچه مشکل زياد است . گرچه تورم هست . تحريم هست . اين ها حل نشدني است ؟ به نظر شما واقعا هيچ وقت حل نمي شود ؟ آن چيزي که حل نمي شود نابود شدن عزت نفس و اعتماد به نفس يک ملت است . نابود شدن فرهنگ مقاومت است . اين که تمام آرمان و عقيده ات را به خاطر بالا بردن قيمت تخم مرغ و مرغ و گوشت زير پايت بگذاري بروي گدايي کني . اين ها هيچ وقت حل نمي شود. من يکي از جوانان اين کشورم . تازگي ها کمتر مرغ و گوشت مي خوريم . خيلي وقت است که کالاي ايراني رو به خارجي ترجيح مي دهيم گرچه کيفيتش صد برابر پايين تر باشد . تازگي ها مواظبيم اسراف نکنيم . تازگي هر چه قدر که دلمان خواست نمي توانيم بخريم و بخوريم و باز بخوريم . اما ثابت قدميم . به خنده ي اماممان جان مي گيريم . من دنبال چيزهاي ديگري هستم . لبخند من از سر دلخوشي و سرخوشي نيست ...... از چيزهاي ديگريست . که شما اگر نخواهيدبفهميد قطعا نخواهيد فهميد .
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 14 خرداد 92 نوشته (بخند روح خدا) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    ممنون
       1   2      >