• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : آمپاس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    ببين فلي بايد چن تا نکته رو بهم بگم
    اول اينکه خيلي خوبه ک تو هم صداي رضا يزداني رو دوست داري:) اصن جذبه داره عجييييييب:دي
    دوم اينکه دختر گلم تو کتاباي داستايوسفکي رو با اون اسم هاي قرم قاطش در حاليکه ساعت 3 نصفه شبه و رضا يزداني داره تو گوش ِت ونگ ميزنه ،چطوري ميخوني؟ در حاليکه ب هدي پيامچه هم ميدي و ازون ور با مامانت هم بحث ميکني ؟:|
    من شايد خيلي پسرم ک نميتونم اين همه کار رو باهم انجام بدم:|
    مسيج هاي جمعه صبح هات خيلي خوبه فلي...خيلي:)
    پاسخ

    آره واقعا دوست دارم .... البته شعراش فوق العاده تره ......يعني نصف قشنگيش به شعراييه که مي خونه ...... ببين تسي من هيچ وقت نمي تونم چن تا کارو با هم انجام بدم ...... اينو هدي خيلي خوب مي دونه مي توني ازش بپرسي ..... اينام همه با هم نبوده ......ابتدا من هدفون تو گوشم بود و کتابو باز کرده بودم و مي خواستم شروع کنم به خوندن . اين مال ساعت يک و نيمه ...... چون تا نيم ساعت قبلش داشتم مي نوشتم . و هدفون تو گوشم بود و اون موقع اي رو که هم کتابو باز کردم همچنان تو گوشم بود و آمدم شروع کنم به خواندن مامانم رسيد بالاي سرم و اعتراض به اينکه نور چراغت تو مغز ماست و ما نمي تونيم بخوابيم ..... بعد التماس کردن من شروع شد در حالي که آهنگم تو گوشم بود ....... بعد آهنگ تموم شد و خودکار قطع شد و من تونستم ده صفحه ي آخر شب هاي روشنو در حالي که از خواب داشتم جون مي دادم تموم کنم. تا آخرين نفس خوندم و بعد که تموم شد ..... دقت کن تموم شد کتاب رو بستم و هدفون رو از تو گوشام کشيدم بيرون و بعد با بدبختي موبايلو از زير تختم برداشتم و به هد پيامچه دادم و بقيه اش بيشتر حالت جنازه داشتم و چراغو با بدختي خاموش کردم . اونم به خاطر عذاب وجدان اتلاف انرژي..... وگرنه منو که مي شناسي ؟ فلفلي نگو بلا بگو تنبل گنبلا بگو ..... موي بلن روي سياه ناخون دراز واح و واح و واح..... شايد باورت نشه تسي ولي اي شعرو براي من گفته بودن که با تصرف شعر اسم حسني رو جايگزين اسم من کردن و اسم منو کردن دوست صميمي و تميز و تپل مپل حسني که مي گه نه فلفلي نه قلقلي ( که اين همون قليه که به عبارتي مي شه پوليه خودمون که اينم داستان داره) هيچ کس باهاش رفيق نبود .....که باز بايد بگم اين جا شعرو توي مميزي عوض کردن چون خودت مي دوني من و پولي چه آدماي رفيق بازي هستيم و به خاطر اين اوصاف که از نظر شاعر مذمومه بوده رفقا رو ول نمي کنيم .......مثلا الان ما تو رو ول کرديم ؟ نه ..... :دييييييييييييييي
    برو وب تسي.
    نظراي مطلب قبليش.
    پاسخ

    تحت آمپاس شديد گذاشتمش پو ... برو تکميلش کن که ناک اوتش کنيم......:دي
    فلي يادت مياد سوم راهنمايي برات از شيفتگي خودم نسبت به فروغ گفتم،
    الآن يه عالم حرف جديد برات دارم، و يه کليپ يک ساعته که بي اندازه دلم مي خواد ببينش ...
    پاسخ

    هد تو نه تنها سوم راهنمايي بلکه هر وقت حرفش شد اينو به من گفتي ..... مي خوام ببينم .... يا برام تعريف کن .....
    پيامت بهم نرسيد :(

    طفلک فئودور ...
    پاسخ

    همون بهتر که نرسيد .... چون ساعت سه ي نصفه شب فرستادم بعدش از عذاب وجدان اينکه تو پا شده باشي يا موبت رو سايلنت نبوده باشه خوابم نمي برد ..... باهاش عجيب همذات پنداري دارم ......نمي دونم چرا ..... ناستنکاي عوضي ....

    عاااااالي بود فلفلي !

    پاسخ

    بح ! سلام به روي ماهت عاري ! بِ يا بغلوم .... /@\ ......دلوم واست مث تُنگ تَنگ شده بود ....
     <      1   2