• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : تاسف
  • نظرات : 1 خصوصي ، 64 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ديدم هدي كلاس رو تعريف كرده. گفتم بذار منم كلاس خودمون رو تعريف كنم. من تو كلاس هدي اينا نيستم ولي دعا كن بازم با هم بيفتيم!

    من و ميرزايي بغل هم ميز آخر مي شينيم. جلومون سعدي و نرگس(حائري) مي شينن. جلوي سعدي اينا هم هوشدار رو رضايي ان اصلا حضورشون مثل هميشه احساس نمي شه! جلوي هوشدار يه دختره مي شينه كه اسمش زينب سهليه. از فرزانگان اومده! ببين نمي دونم چطوري برات توصيف كنم! ولي از سعدي بزرگ تره..! بغلش يه دختره مي شينه كه اسمش محبوبه سپهريه. از امام صادق اومده. هنوز يخش باز نشده. ولي بچه ي باحاليه.

    ولي هيچ فلفلي سر كلاس نيست!

    بازم بي خيال...! و بازم يه اين فكر كن كه يكشنبه بازم همديگر رو مي بينيم! بازم سومي مي شيم! بدون هيچ بچه ي جديدي...!

    يه نيشخند عميق بزن فلفل من...! يه نيشخند از اون خوشگلا...!

    پاسخ

    نيشخند و با زور زدم مي گم فکر کن من دربرابر اون که از فيل کوچولو بزرگتره چيم ؟ فکر کنم اصلا ديده نشم مثل يه کاميون در برابر يک فل فل