• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : آها ا ا اي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 72 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + من 

    بوي نارنج آمد از آرامگاه پير ما
    شد دعاي صبحگاهي نال? شبگير ما
    از قضا باد صبا بر تربت ليلي وزيد
    زلف ها بر باد داد از قصّ? زنجير ما
    دوستان! اين داستان آواز? آفاق شد
    خواج? شيراز هم آگه شد از تقدير ما
    خواجه حافظ را قسم دادم به آن فال عزيز
    بلکه از مسجد سوي ميخانه آيد پير ما
    در ازل ايزد بت من را دلي از سنگ داد
    لااقل اي کاش بر سنگي نشيند تير ما
    لوليان فارس مي گويند صيّاد دل اند
    قدر اين زحمت نمي ارزد مگر نخجير ما؟!
    در همين سامان مگر سامان پذيرد تا ابد
    درد بي درمان ما و کار بي تدبير ما
    يار شيرين کار من! آن کيمياي تلخ وش،
    کنج شيراز شما؟ يا گوش? کشمير ما؟

    شاعر هندي

    پاسخ

    ممنون از حوصله اي که گذاشتيد زيبا و بي نظير