جمع همه جمهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
تکه اي از دلم را آن جا کنار استخوان هاي دفن شده ي شهيدان خاک کردم .
ريارت قبول آجي...
فاطمه...فااااطمه!
چرا نگفتي بي معرفت...
به اين زودي فراموش کردي؟
واي فاطمه خييييييلي خوش به حالت...زياد...
فاطمه...
سلام عسل عمه
اين حرفا چيه گلم؟؟؟ ممنون گلي...منم يادت بودم... منتها گوشي باهات نبود كه بفهمي يادتم:)
قبول باشه زيارتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
الهي....خشو به حالت فاطمه... دلم تنگ شده برا حال و هواي اون حال و هوام وقتي برا اولين بار رفته بودم جنوب....اون مقوع مثل الان نبود و خيلي بهتر بود مناطق.... دست نخورده تر بود....شلمچه رو ميبيني؟ اصلا ساختموني نداشت...شهيداييش كه الان دفنن اونجا اون موقع ما با كفن ديديمشون....هنوز خاكشون نكرده بودن.... خيلي خوب بود...برگشته بودم مث ديوونه ها بودم.... همش يه گوشه مينشستم و ....
واي فاطمهههههههههههههههههههه:(((((((
برا عمه دعا كن....
با اين دل تنگي چه مييشه کرد!!!!!
خدايا کمک!
سلام فلفل .زيارت ها قبول.
سوماي ما هم امثال رفته بودند ج ن و ب . اونا هم پر خااااطره .
خاك آنجا همه را عاشق مي كند...