اما خيلي قشنگ ببود.....
حسرت و حسرت و حسرت
به سادگي و شفافيت نوشته هاي تو..........
طعم متنت چي بود؟
چه مزه اي بود؟
چرا اينقدر دلم گرفت؟
آهنگاي سنتي هم دلمو ميگيرونه....
ياد نشاني سهراب افتادم.
به همون اندازه هنرمندانه، با اين تفاوت که اين نثره.
سعي مي کنم هيچ وقت دوستامو فراموش نکنم...
ياحق
اگه يکي دلش اوراقي شد چي کار کنه ؟؟؟
آدرس اون جايي که دل هاي اوراقي رو ميبرن داري ؟؟؟
در مورد مصنوعي شدن:
هيچ کسي مصنوعي بودنو دوس نداره!!
ولي بعضي وقتا اين ک چي جوري طبيعي باشي يادت ميره...
فک کنم اوني ک گفته آدم مي بيندت حالش گرفته ميشه با من بوده!!
چون جديدا ب من ميگن!!!