همه ي تيکه هاي پازل زندگي ام را گم کردم ...
نه که خودشون خود به خود گم شده باشن ها !!!نه ... خودم گمشان کردم ... ازشون خسته شدم ... از ساختن و به نتيجه نرسيدن ... از اينکه هي مي ساختم و تيکه ها رو کنار هم مي ذاشتم ولي بازم نمي فهميدم آخرش چه ميشود نميفهميدم پازلم چه شکلي است ... خسته شدم از نرسيدن ... خسته شدم از ندانستن ...