گفتي قطار باعث شد ياد اون روز بيفتم!
تا حالا شده هميشه يه خاطره گوشه ذهنت باشه ولي هيچ وقت بهش فک نکني؟ هميشه اونجا باشه ها! و تو هميشه به يادش باشي! ولي به طور دقيق بهش فک نکني؟
خب من اين حالتو دارم!
گفتي قطار باعث شدي از گوشه خاک گرفته ذهنم بکشمش بيرون!
هعي....
سلام کوچولو.
يه روزي. دلم مي خواست يه قطاري به طور کل از قفس زمان و مکان بيرون بياد و من براي هميشه در فضايي لامکان و لازمان گير کنم!
قطاره اومد رسيد به مقصد.
من هم پياده شدم.
زنده هم بودم. حتي نمردم! فک کن؟
الان گفتي قطار ياد اون افتادم.
و ياد اين افتادم که قطار اصلا براي من نماد اين چيزايي نيست که گفتي....
ي کمي غم انگيز بود...نه ...خيلي غمناک بود...تصورش غم انگيزه!
چي بگم فلفل...خيلي خوب مي نويسي...
خيلي قشنگ بود...