• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : پينوشت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 29 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    الان اينو خوندم يه سري حرف بغض شد تو گلوم... الان گير مي كنن خفه ام مي كنن در جا مي افتم مي ميرم.

    فلفل مي شه توضيحات بيشتري راجع به قسمت دوم متنت بدي؟ قسمت اولش بسي بسيار خوب بود.

    پاسخ

    فولي منظورم اين بود که اين همه حرف و سوال کرد از اون طرف روبه روش اما يادش رفت بگه و از اون قول بگيره که هيچ وقت تنهاش نذاره. . . يادش رفت به اون بگه که اونو فراموش نکنه. . . و در آخر هم تنها موند. يعني تنهاش گذاشت مي خواستم بگم بسه اين همه حسرت گذشته رو و سوم ب رو مي خوريم حالا رو بچسبيم و به هم قول بديم که هيچ وقت همديگرو تنها نذاريم(پلاکارد سياه نماد رفتن تنها گذاشتن بود)همين