واااااااااااااااي
وااااااااااااااااااااااااااااي
وااااااااااااي از دست اين متناي مجازي
كنار اين دختره كه معلوم نيست از كي اين جا نشسته.....
؟
وااااااااااي.
چه قدر دلم تنگ شد
اندازه سوراخ جوراب مورچه
نه ريز تر
واااااي
من تازه ديشب رسيدم ولي الان مثل اينكه الان رسيده باشم
قلبم تاپ تاپ مي كنه
واااااااااااي چه قدر
چه قدر
چه قدر دوست دارم
نه
دلم برات تنگ شده
خيلي
براي همه تنگ شده
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي
وااااااي
.
واي فلفل... بهت افتخار مي کنم چنان اعتماد به نفسي بهم دادي که نگو و نپرس...
ازت ممنونم... بي نهايت...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فلفل ...
بيا بپر بغلم ...
دلم لک زده برات ...
خصوصا تو زنگاي عربي و وقتي جلوم ميشستي کرم مي ريختم بهت ... وايييييييييييييي فلفل من يه چيزي کشف کردم ... من خيلي بچه هاي کلاسمون رو دوست دارم ... خيلي باهاشون خاطره دارم خيلي ... واااااااااااااااااااااااي بيلبيلک ...
جداي اين حرفا من گاهي اوقات دلم واقعا مي خواد به جاي آيکون =)) صداي خنده هاي بلند بلندم رو منتقل کنم...
نميشه...
يا حتي نيشخندم رو لبخندم رو ...
هعي....
ببين فلي من چند وقتي تصميم به انجام يه کار مفيد تو وبلاگم گرفتم!
اونم معرفي کتابه! مي شه لطف کني منت به سرم بذاري از اين تصميم جديدم استقبال کني که يه وقت خدايي نکرده سرخورده نشم؟
نشکن عينکو... :دي
من بدون عينک نمي بينم!
نشکن شيشه رو!
فلفل بدوووووووووو بپر بغلم م م م !!
نوشته يتان نمک گذاشت به دلم...
خيلي بامزه و زيبا نوشتيد...بسيار لذت بردم
يا علي