• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : مهاجرم ....
  • نظرات : 9 خصوصي ، 70 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ن.گ. 
    فلفلک
    الان نياز مبرم دارم به آن شب‌نشيني‌هايمان
    که مثل دو تا احمق تنهاي عاشق دل‌تنگ مي‌نشستيم و اختلاط مي‌کرديم
    فلفل من نياز مبرم دارم الان
    و تو نيستي
    آن‌ور آب‌هاي نيلگون خليج فارس داري عشق و حال اخروي‌ات را مي‌کني
    و من نياز مبرم دارم به اين که با تو شب‌نشيني کنم
    تويي که آن‌ور آب‌هاي نيلگون خليج فارس داري با خيال راخت عشق و حال اخروي‌ان را مي‌کني
    و من عشق و حال دنيوي هم نمي‌توانم بکنم
    من يک تنهايي عجيبي پرم کرده
    مثل خلا
    خالي‌ شده‌ام بس که تنهايم
    آن‌قدر که نشستم کل آخرين شب‌نشيني‌مان را خواندم
    از آن‌جا که تو درمورد کانون ادبي زمستان حرف زدي
    تا آن‌جا که جدا خداحافظي کرديم با هم
    کلش را خواندم
    انقدر خالي‌ام
    انقدر تنهايم
    و اصلا مي‌داني؟
    به من چه؟
    برو عشق و حالت را بکن
    اصلا مي‌روم راديو هفتم را مي‌بينم
    شب پنج‌شنبه هم هست
    عمو کاکاوند هست، با شيخ صنعان
    با عطار عزيز دلم
    اصلا به جهنم
    من هم مي‌روم عشق و حال ادبي‌ام را بکنم
    که يک عالم هم جنبه‌ي نمايشي دارد!
    حسودي ام هم نمي‌شود
    اصلا هم تنها نيستم
    همه هم دوستم دارند
    تازه تو که نمي‌تواني عمو کاکاوند ببيني
    حالا گيريم عشق و حال اخروي هم کردي
    والا!
    يازده و يازده دقيقه است
    يک عالم يک رديف شده‌اند کنار هم
    ياد هيکل تو مي‌افتم مي‌بينم‌شان
    تازه!
    فردا هم مي‌روم کانون
    بعدش هم کارنامه‌ي عزيزم را مي‌بينم
    نمره‌ي دوازده تاريخم را
    مرداد کوفتي همه که نزديک است
    زندگي به اين خوبي دارم!
    اين همه خوش‌بختي رديف شده برايم
    حالا دلم شب‌نشيني بخواهد؟
    به عشق و حال اخروي‌ات حسودي کنم؟
    عمرا!
    همه چي آرومه
    من چه‌قد خوش‌بختم
    هار هار
    ولي خب چه مي‌شود کرد؟
    جدا حالم خراب است
    تلقين که چيزي را درست نمي‌کند
    پوف
    پاسخ

    سلام به روي ماهت ............ دوست باوفاي من ....دوست عزيز من ............. دوست با معرفت من ............. برگشتم نجمه .......... برگشتم ..........جايت خالي عشق و حال اخروي اي کرديم مگو و مپرس .......مگر تصوير تو با عينک مارک دارت و آن خنده هايت مي رفت کنار که من بقيه را دعا کنم .اصلا استرس داشتم يک وقت زبانم لال يادم نرود دعايت کنم ............ پدرم در آمد جان تو ....... کلي هم شبيه تو را ديدم ين اين لبناني ها .............. خلاصه که رفيق من جايت خالي بود ............... آمدم ..... خودم شب به شب تابستان را شب نشيني مي کنيم مثل دو تا احمق عاشق دلتنگ ............... ديگر غصه ندارد که .... خودم کرکره ي تنهايي ات را مي کشم پايين .........