درست ميگويي
تاريخ اشتباه ميکند
روزي را بياد دارم که ديدمش ولي نبايد....
و روزي که در انتظارش بودم او نيامد....
الآن يني من غلط املايي داشتم اون وخ!
داشتيم!:(
سيب
دلبل درد هاي عاشقانه تاريخ
يک بار از باغ همسايه
بار ديگر روي درخت
و هر بار سر کسي درد مي گيرد
يک بار دردش زمين را عاشق مي کند
يک بار زمان را
من در بين زمين و زمان
ميان فرار از باغ همسايه
و جاذبه ي تو
گير افتاده ام
نسلامکم نيوتن .... يا شايدم انيشتين ...
هميشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانيه هاست
و او و ثانيه ها مي روند تا دل رود
و خوب مي دانند که هيچ ماهي هرگز هزار و يک گره رودخانه را نگشود
سيب مي افته ....
عاشق و غير عاشقم نمي شناسه...
و هميشه يک جاي تاريخ مي لنگد ...
فلفل جان نيوتن عاشق نبودکه نيوتن شد...!