اصاب مصاب نداري ها ....... خب در باب مسئله ي باو بايد بهت بگم ..... اصن عزيزم شما يه بار بگو بيشين بينيم باو ......ببين باو لهجه داره ......يعني يه حالت قلدري داره توش .......بيشين بينيم بااو ........ آخه من که نمي تونم اين طوري بهت بگم بايد عملي نشونت بدم ...دستم رو بذارم روي شونه ي مبارک بنشونمت و بعد فرياد بزنم بيشين بينيم باو ........ و بعد هم يه برو کنار بذا باد بياد هم بهت بگم تا عميقا متوجه شي که باو با بابا خيلي فرق داره ........... ربطي هم به شکسته نويسي کلمات و خلاصه کردنشون نداره .....سوال دوم .......بهت بايدتبريک بگم که براي اولين بار در طول تاريخ ادب خونيت يک سوال مانند انسان پرسيدي ...... يک سوال آموزش و پرورش پسند ....... ببين دختر جان ......... يه عزيزي بوده به نام دوست گلمون آقا منصور هروي ......اين آقا منصور مياد يه کتاب مينويسه قرن چهارم به نام الابنيه ...... خو ؟ در زمينه ي پزشکي و دارو شناسي ........ تاليف مي کنه .....يعني چي يعني مي نويسه .....پس ايشون مي شه نويسنده ي اصلي کتاب .....يه قرن بعدش .....دوست گلمون به نام اسدي توسي مياد اين کتاب رو دوباره با خط فارسي تحرير مي کنه .....تحرير مي کنه يعني چي ؟ بازم يعني مي نويسه ............. با يک فرق اين که مولف کتاب ايشون نيست .....يه باباي ديگه اس ....ايشون فقط دوباره اون رو مي نويسه ......با حالا ويژگي هايي که کتاب داره ....... يعني در اصل نويسنده يا مولف کتاب آقا منصوره اما کسي که به رشته ي تحرير در مياره ادسيه ....... اوخي ادسي ..... يعني همون اسدي ........ فهميدي جانم ؟ توي صفحه ي 18 هم اگه دقت کني يه اشاره ي کوتاه کرده که آره بابا اين کتاب اولين کتابيه که به خط فارسي نوشته شده ........ نوشته شده يعني به رشته ي تحرير اومده ......... وگرنه نويسنده کسي ديگرست ....... که قرن قبل اونو نوشته بود ....آخي هدي يادش بخير .....اين درسو نجمه داد درس الابنيه رو ........... هعي .....روزگار

حس خوب .......

يه حرفا مي زني هدي ها ......آموزش پرورشم مگه مي شه اصن هدف داشته باشه ؟ اصن نمي دونه هدفو با چه دالي مي نويسن اون وقت بيايد براي هر کاري که مي کنه هدف گذاري هم بکنه ؟ کارايي از ملت انتظار داري ها ......... غلظت توي ح جيمي رو خوب اومدي ........ آره باو ... شما عزيز دل مايي ............. بوس بوس بغل بوس

ممنونم

:-* .....به روي چشمام .....

سلام ....چشم

سلام عمه جونم .......... خوبم عمه ي من ....شما خوبين ؟ نه بابا اومدم وبلاگتون پستاتون رو که نخونده بودم خوندم عجله داشتم نتونستم نظر بذارم ..... من که عمه مو فراموش نمي کنم آخه ........ چشم حتما دعاتون مي کنم .......... حتما حتما .... :-*

بابا هدي من ...... گوگولي من .........دوست عزيز من .........فداي اون چشاي سبزن بشم .........قربون اون شعرات ........... استاد ....... به جان خودم به جان خودت ..............به جان عشقت .......... اين سوالاي خودآزمايي خارج از کتابه ........... تو بايد کتابو خط به خط حفظ کني ....... پس سوال دومت تو کتاب نيست .......مي بيني که گفته چه مي دانيد .......... منم نمي دونم .......... و نمياد قطعن .......... مطمئن باش ........... تاثير شعوبيه بر فرهنگ ايراني هم باز خارج از کتابه ........... تو بايد اينو بدوني .....اولا شعوبيه کي بود به چي معتقد بود و اينکه ايرانيا چطور عاشق خاندان علي شدن و چطور توي قيام مختار اون قدر مختارو کمک کردن ........ دليلش چي بود ............ تاثير شعوبيه بر فرهنگ ايران رو هيج چا ننوشته ........ واين رو هم بايد حتما بدوني که ايرانيا هيچ وقت مسئله ي بني اميه ي ظالم زورگو رو با مسئله ي اسلام عرب قاتي نکردن .....هميشه اين دو تا مسئله رو جدا مي دونستن .....يعني ظلم بني اميه باعث نشد که ايرانيا از اسلام زده بشن ........... مثل فردوسي ....... اينم نکته ي اين بخشه ......... همين ........ اگر بازم خيالت راحت نيس بگو من برم از دوستامم بپرسم شايد اونا بيشتر از من مي دونستن ........ولي فک نمي کنم چيزي غير از اين باشه .........

آمدم ......

مي دونستم چون مي نويسم بالو اينکه بالشو کجا جا گذاشته همه ياد اون مي افتن ......اما بحث من حال بود نه بال ......حالي که ديگه نبود ....... ديگه نداشت ......... مي فهمي ........ آره اون کامنتتو کپي کردم تو ورد پيست کردم ....... نوشتي بودي فلفل شاد بنويس ............ متناي من جوشش يه خواهرم ..... نه کوششي که دست خودم باشه بخوام شادش کنم يا غمگين ............

:(

بلي ....... وقت خواب

و چهل و سه سالگي اون آقاهه ......

تو خوب تري تسنيم ........ تو خيلي خوب تري ....... باور کن ......