صبح ها هم جلوي در واي مي سي...
- اه غزال برو اون طرف تو کادري ها ديد ندارم...
- چيو مي خواي ببيني؟
- تو چي رو مي خواي ببيني؟ برو اون ور ديگه....
همه هل مي دن و جمعيت جلوي در يهو مي ريزن بيرون...
خانوم کريمي: بچه ها برين تو...مگه قرارمون نبود قبل کلاس تو کلاس باشيم.
همه مي رن تو کلاس و دو ثانيه بعد:
- اه غزال بازم اومدي تو کادر ها....