راستي من به عنوان مادر دلسوز ميني عاري فا ميدونم وقتي شيطوني کنه کجا قايم ميشه.
ميره زير پتوش و فگر ميکنه هيچ کس نميتونه پيداش کنه !
من خودمم بچه بودم خواهرمو اينطوري مي ترسوندم!!
:)
دعا فاطمه ي ساداتم...
تو ساداتي...دعا....
:(
کار دنيا رو مي بيني؟
اگر دو ديقه نه دو ثانيه زودتر اومده بودم تو اينجا بوديا....! مي بيني کار دنيا رو....!
الان اين در مسير زاينده رود رفتن تو ميدون نقش جهان...! هي...ميدون نقش جهان...! فلفلکککک...دلم از اون بستني ها خواست که به ما دير تر از شما رسيد.
خوش ب حال تو . . .
من هيچ استعدادي در اين زمينه ندارم . . .
بيشتر حروف ب مناين جوري ميگن تا من ب حروف . . .
آخ آخ چه حالي مي ده دستور دادن به کلمات...
تو کلمه اي...من نويسنده ام...من نويسنده ام...
وااااااااااااي معرکه بود...!