• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : وکيل مدافع !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهر 
    سلام ير فاطمه خانم خودمان!
    نمار و روزه و عبادت ها مورد قبول حق
    سليقه ات در مورد استفاده ار کتاب و زمان مطالعه و.........قشنگ و قابل قبول،اما سيدِخدا چرا ايتقدر خشن و عصباني؟کي تورو اينقدر اذيت کرده؟اون روح لطيف ناآروم کجاست؟
    مارو دعا کن
    پاسخ

    مي شه فاطمه سادات خودتان باشم ؟ :)) ..... نماز و روزه هاتون قبول باشه مهر مهربان ...... من که بنده ي خدام نيستم چه برسه سيد خدا ...... اوف .... به روح لطيف نا آرومم شايد دارن سخت مي گيرن خانوم کريمي ...... شايدم خودم ....... پيش دانشگاهي دقيقا اون جاييه که به روح آدم سخت مي گيرن ........ شايد اين ادم عصباني روحم باشه نه خودم ......شايدم برعکس ...... ولي اين چيزي از مهربوني شما کم نمي کنه ......مي کنه ؟:-*:((
    + طنين 
    يني معرکه بود ... دلم بد جوري برا کتابام تنگ شد . يه سري بهشون زدم ...يني....
    پاسخ

    اول برو سراغ کتاباي کتاب خونه ات ......بعد يه سر بزن به کتاب درسيات ....هوم ؟
    + نقل و نبات از نماي بيرون 


    ........................................................

    واقعا كيه؟

    ........چيه؟

    اين استاد توجيه كردن كيه؟

    پاسخ

    نومودونم .... خودت بوگو .... :)))))
    + نقل و نبات از نماي بيرون 

    فاطمه سادات؟!؟!؟

    متنت رو بلند بلند واسه خودم ميخونم و ميگم:

    همينه نقل و نبات!همينه!

    يا تو ي هيچ متني اعراب اصلي نداري

    يا اگر هم داري

    همه دلشون ميخواد كه نون اعرابم حذف شه!

    بعد هم زير اسمم خط بكشن و بنويسن:

    مشروط بر حذف نون قانون،اهل عشق است!

    شايد هم .........

    نميدونم.

    پاسخ

    ديگه خودتو لوس نکن ...... همين که بهت افتخار دادم توي يکي از پستام اسمتو آوردم بايد خداي منان را سپاس گزار باشي ..... وا ؟ عطي؟ خو من بايد جاي خالي سنا و هدي رو براي تو پر کنم يا نه ؟
    :(
    خواهر؟
    دويدم رفتم کتاب تاريخ ادبياتمو برداشتم
    اون صفه ي خوشرنگي که با مداد رنگي بنفش و نارنجي توشو رنگي رنگي کردم و انتخاب کرده بوديم و تو گل ياس گذاشته بودي برام. درس پروين اعتصامي...

    خواهر؟
    بغضم گرفته من...

    آب شوفاژ کلاس سوم و کتاب زبان فارسي تو...
    آخ خواهر
    کتاب جغرافي...
    انقدر شعر نوشته بوديم توش که براي امتحان لعنتي نهايي مجبور شدم چن تاشو پاک کنم که متن درس معلوم بشه...

    خواهر؟
    بغضم گرفته من...

    حتي وقتي از اول مهر بيام مدرسه...
    ديگه سوم نيستيم خواهر
    ميريم توي اون کلاس بزرگ که قايم شده و دوره از کلاس سوم
    از خانم حسيني
    خانم داودي
    شوفاژي که کتابتو شسته بود
    از روزاي خووووب خواهر
    حتي وقتي بيام مدرسه
    حياطو خراب کردن...
    خاطره هامونو...

    خواهر؟
    اشکام داره مياد
    پاکشون مي کني؟!

    :((((((((((
    پاسخ

    واقعيت تلخيه ...... ما ديگه هيچ وقت سوم نيستيم خوار ..... هيچ وقت نمي شيم مگر .....اينکه بشيم معلم کلاس سومي ها ...... خواهر خوب من ؟ گريه نکن ...... شايد چهارم براي من .....سال اول دانشگاه براي تو و هدي .....شايد خوب بود.......خوب بود مثل سوم .....دوم ..... ...... شايد ...... ولي خودم مي دونم .....چيزي که مهمه اينه که ما ديگه کلاس سوم انساني نمي شيم ..... گاهي فک مي کنم بايد به خاطر اين همه خاطره ي خوب که دارم خدا رو شکر کنم ...... خوار ..... تو ه خاطر اين همه خاطره ي خوب خدا رو شکر مي کني ؟
    حرفتون درست. ولي خب گه گاهي پيش مياد که آرووم آرووم تعداد کتابهاييي که خريديم تا فردا که زمان آزادتري داريم بخونيم و اون فردا هنوز نرسيده , زياد ميشه. نکته اينجست کع فردا که رسيد ديگه ما هم از اون موضوع(موضوع متن کتاب) گذشتيم.
    پاسخ

    خب براي چي بايد بذاريم کتاب بمونه ؟ اگه اين قدر به يه کتاب نياز داريم بايد همون لحظه که خريديمش بشينيم يه گوشه اي و شرو کنيم بخونيم ....... دليلي نداره حواله اش کنيم به فردا ......
    + فاطمه سادات 
    آخ فاطمه سادات
    آخ ...
    آخ که حرف هاي تو چقدر حرف دل منند ...
    چقدر مرا ميبرند و ميبرند و ميبرند به خاطرات خوبم
    که هنوز هم مزه ي شيريني شان را زير دندان هايم حس ميکنم
    و دلم قنج ميرود براي ان روز ها ...
    آخ فطمه ساداتِ خوبم ...
    چقدر خوب که تو هستي که ميفهمي حالِ من را
    ميفهمي کتاب سفيدي که هميشه بوي نويي اش مشام ادم را پر ميکند چقدر لج آدم را بدجور در مي آورد
    مي فهمي کتاب هاي سقيد و دست نخورده داخل قفسه هاي کتاب خانه تا چ حد درد اورند
    ميفهمي چقدر لذت دارد نوشتن با مداد رنگي و خودکار هاي رنگارنگ روي صفحه هاي خشک و بي احساس کتاب هاي درسي
    و کشيدن گل منگلي هاي مختلف و شکلک هاي متفاوت
    چه خوب که ميفهمي چقدر ميچسبد وقتي صفحات کتاب خشک اقتصاد را ورق ميزني و بر ميخوري به يک بيت شعر نابِ پر از خاطره گوشه کتابت
    چه خوب که تو هستي
    چه خوب که من احساس ميکنم تو يک دير آشنايِ شبيه هستي براي من ...
    چه خوب که تو
    ميفهمي ...
    :)
    پاسخ

    خوش حالم که با من هم نظري ..... پس تو هم مايي نه شما ...... فاطمه سادات ! :))))
    + مهتاب 
    ياد كتاباي خودمو نجمه افتادم....:)
    پاسخ

    :)) ..... نجمه هم همين شکليه
    + مهتاب 
    اوا!
    چرا سه تا شد؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    چي ؟
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 27 تير 92 نوشته (وکيل مدافع) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    ممنونم