• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : عاصي 2
  • نظرات : 1 خصوصي ، 10 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بشري 


    آوخ..منم...خخخخ!حرف دل من بود...يه بار با فاميل رفته بوديم باغي که هميشه با مدرسه مي رفتيم..

    من دلم تنگ شده بود رفته بودم ته باغ که هميشه با رفيقام مي رفتيم زدم زير گريه..

    صداي خنده هاي احمقانه شونو که مي شنيدم احساس بدي داشتم..

    ياد خنده هاي خودمون و علت هاش که مي افتادم و ياد علت هايي که اونا به خاطرش مي خنديدن ديونه ميشدم..

    اوخ..خيلي بده..خيلي..بعضي وقتا واقعن دلم ميخواد جواب هيچ کدوم از سئوالاشونو ندم..

    پاسخ

    خب تراژدي تر از اين نمي شه ...... اين که با آدمايي که دوسشون نداري بري يه جايي که قبلا با آدمايي که دوسشون داشتي رفتي ...... منم بودم گريه مي کردم ..... تو حق داشتي ......