وبلاگ :
كاش كه با هم باشيم
يادداشت :
دوش در حلقه ي ما قصه ي گيسوي تو بود!
نظرات :
2
خصوصي ،
20
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
سنا
غرق خون بود و نمي مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شيرين و به خوابش کردم...
خواهر... :(
پاسخ
منم نمي ميرم خوار ..... نمي ميرم .....
+
کنيز مادر
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ
پنج شنبه 24 مرداد 92
نوشته
( قصه ي گيسوي تو )
شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در
مجله پارسي نامه
افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
پاسخ
بابت عنوان طولاني عذر مي خوام فک نمي کردم بخواين پستو انتخاب کنين
+
تسنيم،دختري از جنس آسمان
اين روزها همه دارند حرف هاي منو مي نويسند
با هزاران نوع نوشتن متفاوت
با هزاران نگاه
خودم لال شدم... خفه شدم... نميتونم حرف بزنم...بنويسم...
فلفل من ايني که اينجا نشسته نيستم...نبودم... گرچه لحظه لحظه اش حس متفاوتيه... اما من نيستم
بنويس...جان من بنويس...
پاسخ
تسي ؟ من مي دونم تو ايني که اينجا نشستي نيستي ..... من مي دونم تو اوني که وبلاگشو بست نيستي ...... من مي دونم تو اوني نيستي که خيلي وقته ننوشته ........ من مي دونم ..... اما تا ننويسي ..... خودت نخواهي شد ..... بنويس ..... بخوان ..... معجزه مي کنه ..... در ضمن از اين روزها هرچند خودت نباشي و هر چند متفاوت لذت ببر ...... چون من الان خيلي دلم مي خواد جاي تو باشم .....تو و خيلي هاي شبيه تو ...... در وضعيت معلق ..... و الان جا داره به من بگي اگه راست مي گي خودت لذت ببر ...... تسي بنويس .... جان من بنويس
+
غزل ِ صداقت
اخر ِ تو هم ختم مثل ِ من ختم ميشود به جايي که خيلي زياد يادت مي رود گلدان هاي ِ پشت ِ پنجره اش را آب بدهي..
اون موقع که ديگه واقعني خيلييييييي به خودمون افتخار مي کنيم فلفل :)
پاسخ
غزللللللللللللللل .... تو خيلي خوبي .... خيلي .... اوف .... خيلي ....
<
1
2