• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : آرمان
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صبا !ع.ر.ف.ي 
    "من تا همين اولاي مهرم باورم نمي شد پيش دانشگاهي شده بودم .......يعني اصولا نمي فهميدم .....حاليم نبود ....... چه برسه بخوام قشنگ ترين روزاي زندگيمو تو سوم خرج نگراني براي پيش دانشگاهي اي بکنم که معلوم نبود بهش مي رسم يا نه "

    فکر ميکنم بهترين حرفي بود که ميتونستم بشنوم...

    پاسخ

    صبا .... سوم براي من بهترين سال بود .... توي دبيرستان ......تا مي توني از لحظه هاش لذت ببر .....خودتو بشناس .....استعداداتو ..... علاقه هاتو ...... کاراي بزرگ بکن توش ..... براي اينده ات برنامه بريز ..... خيال بافي کن اصلا ...... و اگر دوست داري ناراحت و غمگين باشي ......به خاطر چيزاي بزرگ ناراحت باش و غصه بخور .......نه به خاطر معدل .....نه به خاطر درس ......نه به خاطر ساعت مطاله ..... و نه به خاطر کنکور ..... حالا انتظار دارم بگي چشم ...... چون اين اولين بار بود که کوچيک تر از خودمو نصيحت کردم ...... و کم کم داره حالت تهوع نسبت به خودم بهم دست مي ده....... :))