www.piknik89.parsiblog.com

________**&&**____خوشحال ميشم يه سر بزني
_______ __$$&$$$_______________$&$$$
______$$&&1111$$$&&_________ &&1111$$&&
___$$&&111111111$$$&&____&&1111111111$$&&
___$&1111111111111$$&&__&&111111111111$$$&
__$&1111111111111111$$&&111111111111111$$$&
__$&111111111$$$$1111$$1111$$$$111111111$$$&
_$$11111111$$$$$$$$$1111$$$$$$$$$1111111$$$&
_$$11111111$$$$$$$$$$1$$$$$$$$$$$11111111$$&
_$$11111111$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$111111111$&
__$111111111$$$$$___منتظرم__$$$$$111111111$$&
__$&1111111111$$$$$$$$$$$$$$$$11111111111$&
___$111111111111$$$$$$$$$$$$111111111111$&
____&11111111111111$$$$$$111111111111111&
_ ____&11111111111111$$11111111&&111$$&&
____ __&&1111111111111111111111&&11$&&
______ __&&111111111111111111111&&1&
_________ _&&11111111111111111$&_&&
__________ ___&&111111111111$$&___&&
__________ ______&&&1111111$&______&&&_&&
____________________&&&111& _____ &&&&
______________________&&&&&$ _______ *&

بيايد جنجال بپاكردم وبت خيلي نازه

سلام!!

هستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟

يا اينكه....

حرف نزن!!!!!!!!!!

جات خالي اين روز من اين تيكه رو (حرف نزن )به يكي ديگه مي گم!!

حالا صداشو درنيار دلم برات تنگ شده

فلفلم ؟
آيا در قيد حيات به سر مي بري؟
كجايي تو؟


راستشو بخواي دلم خواست الان جلوي چشام بودي و بهت مي گفتم بيل بيل

بيل بيل ....

آپ كردم!

قدم روي چشمان ما بگذاريد تشريف بياريد وبلاگ جديده!

هر گز نشه فراموش نظر بدي!

سلام

من صدسال سياه دختر به دنيا نمي يارم كه بياد زير دست تو درس بخونه

تازه الان با بچه هاي پرورشگاه نشسته بوديم قسمت هزارم جومونگ رو مي ديديم. سونگ ايل گوک با ويلچر اومده بود سر صحنه اون بدبخت هم پير شد! جومونگ پيرش کرد.

چرا زود رفتي فلفل؟! خيلي حال داد! تازه الان هم بچه هاي دارن جيغ ويغ مي کنن جومونگ بازي در مي يارن!

بايد بياي ببينيشون!

فردا چهارشنبه است فلفل. چهارشنبه هاي روزهاي پرورشگاه مثل چهارشنبه هاي کلاس سوم راهنمايي قشنگه!

فردا بياي ها!

بدو بدو...دست ميني پولي و بگير بدو بيا پرورشگاه...هديوم و بقيه برو بچه ها رو هم بدو بيار....!

بدو فلفل...فردا چهارشنبه است...چهارشنبه ها پرورشگاه صفا سيتيه!

فردا چهارشنبه است و قراره بتركونيم! آخ كه من چه قدر چهارشنبه ها رو دوست دارم!

(به هدي و دخترش هم بگو اين قدر شاعر بودنشون رو به رخمون نكشن من و دخترم هم نويسنده ايم!)

بگو بگو دختر من با معلم ديني شون حسابي رفيقه...

بگو فلفل....

لابد دويده بيرون بره پيش معلم ديني شون...الهي قربونش برم...

لابد اين هديوم هم دوباره رفت معاونت...عين مامانش مي مونه! حالا دوباره مي رسم كه خونه زنگ مي زنن به هم يك ساعت وراجي مي كنن!

عين خودمونن!

به معلم ديني شون سفارش كن يه ذره ميني پولي رو تحويل بگيره هي باهاش حرف بزنه! عين من كه كلي تحويل گرفته مي شدم! الهي قربون ميني پولي و معلم ديني اش و معلم ديني خودمون بره...دختر منه ها....!

خدافظي با دوستا . . .

چه قدر سخته . . .

ميدونم

چرا نوشتي خواهر كوثر؟

كوثر كه خواهر منه!

احسنت به اين لطافت