بگو بگو دختر من با معلم ديني شون حسابي رفيقه...
بگو فلفل....
لابد دويده بيرون بره پيش معلم ديني شون...الهي قربونش برم...
لابد اين هديوم هم دوباره رفت معاونت...عين مامانش مي مونه! حالا دوباره مي رسم كه خونه زنگ مي زنن به هم يك ساعت وراجي مي كنن!
عين خودمونن!
به معلم ديني شون سفارش كن يه ذره ميني پولي رو تحويل بگيره هي باهاش حرف بزنه! عين من كه كلي تحويل گرفته مي شدم! الهي قربون ميني پولي و معلم ديني اش و معلم ديني خودمون بره...دختر منه ها....!