رطوبت باران را در ريه هامان نريزيم . . . .
آنگاه به جاي گريه ي ابر ها شايد اين چتر ها باشند که در غم فراغ معشوقه ي قديميشان اشک بريزند . . .
فقط و فقط تويي که مي داني چطور گريه ي ابر ها را در آوري
شنيدن صداي قهقه ي کلاغ ها و شماره کردن برگ هاي خشک حياط.................
فلفلي جان. فوق العاده مينويسي. دير اومدم. اما سه بار خوندمش.
موفق باشي.