سلام بر نويسنده ي مورد علاقه ي وراج.
اول بگم موضوعت حرف نداشت. خيلي باحال بود.
دوم:با کلمه ي عزيز تنفر زا خيلي حال کردم. ف کن..من گشتم و عزيزان تنفر زاي خونمو پيدا کردم.گوشي موبايلم.هندزفريم.يکي از ملاقه هام..يه کتاب(مال مستوره)و...همشون برام عزيز تنفرزا بودند. حال کن چه جور با کلماتت ور ميرما...
سوم:از کجا مطمئني صفحه کليدت آقاس؟
چهارم:پايم گير کرده است بين دکمه هاي Alt و shift ات . ولم کن بگذار رها باشم.....خيلي تووووووپ بود!!!پنجم:خصوصي برات زدم.
ششم:يه چيز بگم؟دلم تنگ شده براي روز هايي که اينقدر راحت ديگرانو دوست داشتم و اينقدر راحت دلتنگشو ن ميشدم.
موفق باشي.
سلام فلفلي.....تو اون موقه شب چرا بيداري؟!؟؟!!
الهي مال منم خيلي ترق ترق ميكنه!!
اگه نباشه تلفن كه هست!:دي
سلام
درسته دنياي ما سرد شده ديگه اون گرمي و مهربوني هايي که واسمون تعريف ميکنند و نداره ولي خوب ما هم تو اين زمون قرار داريم بايد باهاش کنار بيايم من ميگم بايد دوست داشت همه چيز رو به خصوص اون صفحه کليد که اگه نباشه ادم نميفهمه دل تنگياشو با کي قسمت بکنه
به قول معروف:دل که به دل راه داره (دوسش داشته اش تا دوست داشته باشه)
موفق باشي قشنگ بود
درد همه مونو گفتي !
يه روزي ميگفتم همه يهستي من گوشي باريکي است که تو را... (به تقليد از شهر هديه ي فروغ) امروز ميگم همه ي هستي من اين دستگاه و ان خطوط مخابراتي است که مرا ...
قشنگ بود خيلي