متنت خيلي زيبا بود عزيزم. از خوندنش لذت بردم. نکته اي براي نقد ندارم. آن سخن کز دل برآيد لا جرم بر دل نشيند

من حتي بغض رو توش حس ميکنم.

واااي...چقدر کيف داره آدم مطمئن باشه خدا اينطوري منتظرشه..

يه روايت قدسي هست که توي اون خدا ميفرمايد:

آنان که روي از درگاه من برگردانده اند اگر ميدانستندچقدر دلم برايشان تنگ شده است...اگر ميدانستند...بند بند وجودشان به اشتياق من از هم ميگسست.و پاره جانشان به اشتياق من از هم ميگسيخت و دل و قلبشان از خوشي آب ميشد.اگر ميدانستند....

من هم اينجا هستم. سلام مرا هم برسانيد به او. بگوييد من هم دارم زير يک عالمه فرمول انرژي جنبشي له مي شوم. بگوييد اگر روزي نجات پيدا کرد، بيايد من را هم کمک کند. که برويم با هم يک گوشه و حافظ بخوانيم.

وقتي اين آپت رو ميذاشتي قبلش زيااااااااااااااااااادي شيمي و زبان خونده بوووووووووودي نه ؟؟؟؟؟ ولي مطلبت خشنگ بوووووووووووووووود .... دوسش داشتم ... مفهوووووووووووووووووومي بود .... اين روووووزا همه خودمون رو گم کرديم مشکل اينه که دستمون رو دراز نمي کنيم .... شايد مي ترسيم .... شايد خجالت مي کشيم .... شايد ...... آخي ي ي ي ي ... چه قد قشنگ بود ....

تو هم خودت رو مدفون کرديا...

مدفون شدن نداره اين قد که....

تموم مي شه اين هفته هاي طولاني هم....

سلام

اي بابا شما هم که انگاري فقط با متناي غمي ناک(!) قرارداد داريا

راستي دنبال فلفل نمکي هستي(هموني که ما اخرش نتونستيم رابطه ي بين فلفل و نمک و بفهميم)خب مگه اينه نداره خونه شما بدو رو توي اينه نگاه کن ميبينيش (شوخي بي مزه)

خوب و قشنگ مينويسي

موفق باشي

بيا دست ساقي رم بگير!