salam azizam kheyli matnet bahal bood rasti in moalemeh ki bood? vaghean dishab neveshti ? baba dash felfelo maramet chera hanooz bache ha barat nazar nadadan! omid varam bazam az in matn haye ghashang benevisi! ghorbanat

لحظه اي بد تر از مرگ

در چشماش زل مي زنم و اظهار بي اطلاعي مي کنم . جرات ندارم تکان بخورم . با آخرين قدرت آب خشکيده (!!!) ي دهانم را قورت مي دهم.

سوال ها را پشت سر هم مي پرسد و من از ناداني در اين افکارم که چه کسي براي اولين بار واژه ي تنبلي را اختراع کرد.

احساس حقارت مي کنم.

دستانم يخ کرده و قلبم تند تند مي زند.

صداي معلم درون گوشم مي پيچد و درون مغزم پيچ پيچ مي خورد .

اين قدر دهانم خشک شده که فکر مي کنم اگر زبانم را تکان بدهم ترک بردارد.

به چشم هاي کشيده و درشت معلم نگاه مي کنم . انگار اگر لحظه اي غفلت کنم با چشمانش مرا مي بلعد.

از عصبانيت تند تند و پر سر و صدا کتاب بيچاره را ورق مي زند تا سوال هاي سنگي کتاب را از دلش بيرون بکشد و بعد با آن مانند پتک بر سرم بکوبد.

چشمانم را در چشمانش حلقه مي زنم تا مبادا چشم هايم عوضکي نگاه هاي سنگين و ترحم آميز همشاگردي ها را ببيند. تا مبادا دلم يکهو بريزد و اشک هايم بيرون بپاشد.

******

و بالاخره معلم نا اميد از من و از سوال هاي احمقانه ي کتاب خودکارش را بر مي دارد و در نامه ي اعمال من و همکلاسي هايم دنبال اسمي به نام فلفل نمکي مي گردد تا شايد انتقامش را از آن اسم و مربع هاي خالي جلويش بگيرد.

مربع هاي خالي که در انتظار نمره اي مانند 20 يا .. . . . . . . . . صفر هستند.

پينوشت : داستان واقعيت ندارد . فکر بد نکنيد.

يا زينب

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نظر!!!!!!!!!!!!!!!

سلام

اين تخيلو از کجا مياري؟

قشنگ بود

چشمانم را در چشمانش حلقه مي زنم تا مبادا چشم هايم عوضکي نگاه هاي سنگين و ترحم آميز همشاگردي ها را ببيند. تا مبادا دلم يکهو بريزد و اشک هايم بيرون بپاشد

موفق باشي

فلفلم سلام. مهمون مشهدي داشتي نيومدي پستمو بخوني؟فداي آجيم..

پستت خيلي قشنگ بود. جمله هايي که به نظرم خيلي زيبا بودن:با آخرين قدرت آب خشکيده (!!!) ي دهانم را قورت مي دهم.
اين قدر دهانم خشک شده که فکر مي کنم اگر زبانم را تکان بدهم ترک بردارد.
تا سوال هاي سنگي کتاب را از دلش بيرون بکشد و بعد با آن مانند پتک بر سرم بکوبد.
شايد انتقامش را از آن اسم و مربع هاي خالي جلويش بگيرد.
مربع هاي خالي که در انتظار نمره اي مانند 20 يا .. . . . . . . . . صفر هستند.
.............................................
فلفل اين جمله ي آخري که نوشتي مانند نمره ي 20 يا...........صفر!!!
با خودم فکر ميکردم چرا اينهمه نقطه گذاشته .گفتم حتما دستشو گذاشته رو کليد نقطه و عشقش کشيده نگه داره. اما دقت که کردم ديدم ميشه جاي تمام نقطه ها نمره هاي صفر تا بيستو گذاشت و ديدم که چقدر خنگم.!!!
يه چيز ديگه..تو اين جمله:صداي معلم درون گوشم مي پيچد و درون مغزم پيچ پيچ مي خورد .
يا فعل پيچيدن رو معادل سازي کن يا کلمه ي پيچ پيچ رو!دوتاش يه کم تکراري ميزنه..مثلا جاي پيچ پيچ بزن وول ميخورد يا تلو تلو ميخورد يا...//
توصيفت حرف نداشت عزيز دل وراج.شاد باشي!/

راستي پي نوشتت خيلي مفيد بود.