چهقدر ديني ميخوني آخه فلفل جان؟
برو يهکم بهدونه بخور، يا يهکم شير و نشاسته، يا آبجوش و عسل و ليموترش، يا يه شلغم رو خالي کن، توش عسل بريز، بذار توي يخچال و بعد از نيم ساعت اون مايعي که اون تو جمع شده رو بخور.
يا شير و سير (باهم!) بخور. اين پيشنهاد يکي از دوستامه. اما من تا به حال امتحان نکردم. حتي از فکر کردن بهش هم حالم بد ميشه!
سلام.....منم زمستونو سفيد ميشناسم:(!!!!
در باره ات خيلي قشنگه
به وب منم بيا:(
گرد ببين خنده هاي بي دريغم را در اين حوالي پيدا مي کني . . . گم و گور کرده خودش را . . . اگر پيدا شد به او بگو يا برگردد . يا ديگر نمي خواهم ريخت مصنوعي اين روز هايش را ببينم
.
ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور که مرم به آن شادماني بي سبب مي گويند....
سلام
از متن هاي زيبا شما لدت بردم
راستي لينکاتونم جالبه ويک انتقاد اين بي رحمي نيست که اسم بعضي از لينکاتون فقط اسم طرفه يعني تو اين ادما هيچ حسي مثبتي نبوده؟
به هرحال چون چندين پيرهن بيشتر از شما پاره کردم گفتم وگرنه صلاح کار را خسروان دانند
موفق باشيد
بگرد ببين خنده هاي بي دريغم را در اين حوالي پيدا مي کني . . . گم و گور کرده خودش را . . . اگر پيدا شد به او بگو يا برگردد . يا ديگر نمي خواهم ريخت مصنوعي اين روز هايش را ببينم
فاطمه چي شده؟؟؟
من ب نظرم ب عنوان قديمي ترين دوستت بايد بدونم چي شده . . . بگووووو مي خوام بدونم . . . مي خوام همون جوري ک من وقتي دلم گرفته و هيچ کس نيست ب تو ز يا اس مي زنم تو هم موقع نارحتي هات ب من اتکا کني .. .
بگووووووو
از بغل کردن آدم برفيه پارچه اي متنفرم.....
من دوست دارم آدم برفيه برفي رو زير هواي برفي بغل کنم.......تا همه تنم از سرما يخ کنه و بلرزه!