آدم برفي ما زود داره کوله بارش رو مي بنده و ميره......نمي دونم چرا اينقدر عجله داره.....حالا بوديم با هم....
البته دست کم نگيريشا...خيلي با کلاسه......ازين تهاجم فرهنگيا داشت(کروات يا درازآويز زينتي رو عرض ميکنم)...تازه موهاشم فشن بود......بعدشم چون ديد دماغش به کلاسش نمي خوره زود عملش کرد...همين بعد از ظهريه دماغ هويجيش افتاد....ازين هويج گنده ها بود...حالا خوب شد خودش افتاد.....خرج عمل دماغ بالاست اين روزا.....
حالا با دماغ يا بي دماغ...با کروات يا بي کروات.....با چشم يا بي چشم(آخه بعد از ظهريه چشمش هم افتاد)....من که خيلي دوستش داشتم....دلم براش تنگ ميشه
پ.ن:بازم بگو خاله معين دلش کلفته....خاله معين به اين دلنازکي کي ديده؟