• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : احساس. . . .
  • نظرات : 3 خصوصي ، 44 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    + يلدا 
    سلام وبت خيييييييييييييييييييييييييييلي قشنگ بود اگه تونستي به من هم سر بزن
    پاسخ

    باشه عزيز دل فلفلي
    حالا برو خصوصي ، يه ذره حالت جا بياد !
    پاسخ

    الهي قربونت بشم دردونه شاعر دنيا

    اينجا رو ببين چه خبره !
    آره واقعا به نظرت چرا همه به دوران راهنمايي مي گن كودكي؟!
    قربونشون برم !!!!
    اين حرف رو هم تاييد مي كنم كه : اونور همه افسرده ان و نمي خوان باور كنن !
    به جان تو اونور بچه ها (بچه هايي كه به قول خودشون بزرگ شدن)دو دسته بودن :
    دسته ي اول كه جمعيت بيشتري رو شامل ميشدن و عين آدم آهني راه مي رفتن ، تهي از احساس!
    دسته ي دوم : نميدونم ،‏ زده بودن اون دنده ... داشتن كف زمين غلت مي خوردن !يك مقداري هم حين سر خوردن و غلتيدن هو مي كشيدن ! يه چيزي تو مايه هاي شهر بازي ! افتضاح بود !
    هر دو دسته ، از اون آدما بودن كه من و تو دوست نداريم !همون آدمايي كه تا حالا ........
    اونايي هم كه من و تو دوست داريم ، اونجا خيلي گم بودن . اصلا نبودن انگار...

    بي خيال بابا ! باورت ميشه الان اصلا حوصله ي غصه خوردن ندارم ،
    اونقدر خوردم كه دارم بالا ميارم !
    ايش ! چقدر امروز حالم گرفته شد ، چقدر .....
    بي خيال !

    خودت خوبي؟
    ايروش رو ديدي؟ يه جورايي برام عجيب بود كه دوباره سر كلاس مي بينمش ! ياد زنگاي جغرافي افتادم كه با خمير كوه و جلگه مي ساختيم !
    من و كوثر ، رديف يكي مونده به آخر ميشينيم . پشت سرمون ياسي و سعيده و روبه رومون قنو و نيكي نشستند . جلوي نيكي اينا دو تا آدم جديدن ! جفتشون از ستوده اومدن ، خيلي هم شبيه هم اند !
    الان هر چي به مخم فشار ميارم اسمشون يادم نمياد ،‏ اينم بي خيال !‏
    يه اعتراف ديگه هم بكنم ؟ اينكه دلم بد جوري معلم زبان مون رو خواست! فكر نميكردم دلم اينقدر براش تنگ شه ...
    تازه تو هم كه نبودي . معلم جديد برا حضور و غياب اسمتو خوند ...
    از روي ليستش ... خيلي بد بود كه نبودي !‏خيلي خيلي خيلي !‏
    آثار نوشت هامون و نامه بازيامون رو پلي كپي هاي زبان بنده هنوز باقيست !
    يادته سرماخورده بودي ؟! آب جوش ... !‏
    بيا ! گمونم مانيا گرفتم !‏خنده هاي عصبي رو داري ؟

    پاسخ

    حالم بده (با فرياد خوانده شود)

    آره پولي راس مي گي حتي منم كه اصن احساساتي نيستم خوشم نيومد از جو دبيرستان مزخرف بووووود

    فلفل يادش به خير!!

    پاسخ

    بخي ي ي ير
    پاسخ

    نکن که دلم خونه
    + نيكي 
    پولي جون اين رو هم مي گفتي که بالاي سر کلاس هامون زده اند :
    (اول 1) ( اول 2)
    بعد از اين همه درس خوندن و تلاش رفتيم به زنداني که بهش مي گن دبيرستان . فقط به جرم اين که بزرگ شديم و دوره ي قشنگ راهنمايي مون باهمه خاطره هاي خوب و بدش تموم شد!
    پاسخ

    وبلاگه منه ها ا ا ا ا

    امروز من در اولين روز سال گريه كردم...!

    دلم مي خواست زار بزنم...ولي معلم زبان يه جور بدي نگاهم كرد....

    توي دبيرستان از سوم ب خبري نيست...سوم ب خرد شده است...

    پاسخ

    سوم ب له شد

    اي كاش اون قدر بي احساس بودم كه دلم براي هيچ چيز تنگ نمي شد....

    من امروز فهميدم دبيرستان جاي خوبي نيست...

    پاسخ

    موافقم
    من امروز فهميدم توي دبيرستان معلم ديني ها پيرند...! نه جوان...! معلم ديني هاي دبيرستان 31- 32 ساله نيستند...
    پاسخ

    معلم ادبياتا چي ؟
    من امروز فهميدم كه دبيرستاني ها به راهنمايي مي گويند كودكي و جوري كه انگار به مقدساتم برخورده باشد...
    پاسخ

    بي شعورن . . . . .
    امروز فهميدم توي دبيرستان همه افسرده اند ولي نمي خواهند اين را باور كنند.
    پاسخ

    افتضاحه
    من امروز فهميدم كه توي دبيرستان كسي به اين اهميت نمي دهد كه اسمت چيست يا كه چه قدر مهرباني. بدون اينكه اسمت را بپرسند پلي كپي جلويت مي گذارند و تو را از حل معادله ات مي فهمند.
    پاسخ

    چيزي که ازش متنفرم
    من امروز فهميدم دبيرستان جايي است كه از آبخوري هايش به جاي آب خنك آب جوش بيرون مي ياد تا باهاش نسكافه درست كنيم بخوريم.
    پاسخ

    اي خدا ا ا ا

    من دوست نداشتم برم دبيرستان و بشينم و سر كلاس زبان هاي هاي گريه كنم....!

    دوست ندارم الان بزنم زير گريه....!

    ولي الان همون قيافه اي رو دارم كه تو اصلا دوسش نداري...!

    من امروز فهميدم دبيرستان جاي خوبي نيست...

    پاسخ

    دارم خفه مي شم
     <      1   2   3