• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : بيا خيال بازي . . .
  • نظرات : 4 خصوصي ، 76 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + فاطمهمحمديان 
    حرفات منو ياده دوران قشنگ بچگي انداخت اون موقع ها که شب و روزمون باهم مي گذشت و ..............و.....................و......................و................واي که چقدر قشنگ بودند فلفل
    پاسخ

    بچگي . . . تنها خاطره اي که با ان زندگي مي کنم . . . .نفس مي کشم . . . . عشق مي کنم . . . بچگي . . . . .بچگي . . . . . بچگي . . .


    براي عکس بزرگتر ها سبيل بکشيم

    ..............

    عاليييييييييييييييييي

    پاسخ

    خوش حالم که بهم سر زدي . . . خيلي

    به روزم با :

    شيوانا کيست !؟ معرفي شخصيت اصيل و حقيقي شيوانا.

    خوش حال مي شم سر بزني :)

    پاسخ

    اگر تکليف هاي تاريخم . . . و عربي ام را نوشتم . . . . و اگر ديني را کامل کردم . . . . و اگرذ امتحان هاي روز شنبه را هم خواندم مي آيم . . . .قول مي دهم . . . :))

    اينبار خاستي بخو ري ازش عكس بنداز بينم ....فك كنم نديدم!
    پاسخ

    خيلي وقته نديدم عمه ساقي . . . مال زمان بچگي مان بود


    جواب سوالات:

    فاطمه همکلاسي بنده بود. پارسال ديگه نيست.

    نمي دونم چرا مي ياد وبت. مهندس مي فرمايند مي آيد ولي من فک نمي کنم بيادش.

    من نمي دونم تو رو از کجا مي شناسه.

    چون تو رفتي فرهنگ اونو نمي شناسي. و اون اول پارسال تازه اومد.

    بله افشاتره همون فاطمه است که فاميليش افشاريه بود و ما بهش افي جون هم مي گفتيم. ولي بيشتر همون افشاري مي گفتم! واي فلفل نمي دوني يه بار در اوج گريه نيکي بهش گفت بابا افي جون چيزي نشده که! اين افي جون رو که براي اولين بار گفتا... من مرده بودم از خنده... اون بدبخت داشت خودشو مي زد... من دلم رو گرفته بود قاه قاه مي خنديدم...

    بله. افشاتره هم فاطمه است....

    آهان بعد جناب مهندس ايشون رو تو اعتکاف ديدن فهميدن که مدرسه روشنگر مي ره. بعد فهميدن که ما رو هم مي شناسه. همين ديگه...

    بيا ديگه حالا جوش نيار...

    پاسخ

    نه ديگه . . . به جوش اوردن نرسيد . . . دارم پاستيل کرمي مي خورم . . . مي خوري ؟

    مرسيييييييييي

    حالا پاستيل خرسي هم ميخورم

    از اون شكلات تيوپي ها هم ميخوام از نوع فرمندش

    بعد ازاون آدامس بادكنكيا كه شازده كوچولو هميشه ميخورد ازهمونا كه خيلي خيلي بادش ميكني بعد تق ميتركه ميچسبه به صورتت از اونا هم هستش؟

    پاسخ

    بلي . . . کافيست ارزو کنيد . . . هر آنچه را که مي خواهيد
    + ..... 

    خب قرار نبود نظرم عمومي باشه....ولي حواسم نبود و گزينه خصوصي رو نزدم..........

    اگه خواستي خودت خصوصيش کن

    پاسخ

    خصوصي کردمش . . . خالجوجان


    وقتي اين حرفا رو ميزني ميتونم صورتتو تصور کنم ... و لحنت :دي

    معرکس ! :x

    + ما با همين تخيلاته که زندگي مي کنيم :x

    پاسخ

    بلي معرکه اس . . . خيلي حال ميده . . . . من با تخيلاتم نفس مي کشم . . . . زندگي مي کنم . . . دوستي مي کنم . . . . دشمني مي کنم . . . . عشق مي کنم . . . . سفر مي کنم . . . .. . غمناک مي شوم . . . نمناک مي شوم . . .. من با تخيلاتم زنده ام . . . .. خوش آمدي شجي جان . . . . آدامس بادکنکي ورداشتي دم در . . .

    از اين شکلاتا که شبيه خمير دندونه...

    همه ي مغازه ها گذاشتن اون جلوي جلوي دل آدمو آب کنن...

    ووووووووي.....

    پاسخ

    اوهوم . . . . اينطوري سراش تو جعبه بود . ... آخي . . .. تو شهروندم بود يه مدت . . . راستي به اطلاع بعضي ها هم مي رسونم که من غمناکم و اصلا لازم به دلداري اون ها نيست . . . . . فولي جان داشتي مي گفتي . . . ميگي فاطمه کيه يا خودمو اين وسط حلق آويز کنم ؟


    اين پيغام براي همکلاسي بنده است که عمه ساقي مي فرمايند اينجا مي يادش:

    افشاتره! اومدي اينا رو اينجا خوندي يه روز بيا مدرسه يه ذره از اون لواشک هايي که سر کلاس روشنايي و آقازاده مي دادي بخوريم رو هم بيار. واسه شما هم نگه مي داريم مهندس :دي

    پاسخ

    فاطمه خانوم تحويل بگيريد . . . براي من هم به صورت مجازي اگر ميشه لواشک بياريد . .. . خب فولي ميشه فلفلو از اين حالت مشنگي بيرون بياري و بگي يک : فاطمه کيه ؟ دو : براي چي مياد وب من ؟ سه : اصلا منو از کجا ميشناسه ؟ چهار : پس من چرا اونو نمي شناسم . پنج افشاتره فاطمه اس ؟ شيش : فاطمه افشاتره اس ؟ هفت کامل توضيح بده تا جوش نياوردم . . . از دست تو و عمه ساقي و فاطمه و افشاتره


    كجاي قيافش؟ موهاش ديگه! عين موهاي توئه!

    اين شكلات تيوپي چيطوريه؟‌من تاحالا نخوردم:(

    آخي پوليييييييييييي من از لواشكاي دوستت فاطمه رو ميخام:(

    (احتمال اينكه اينا رو بخونه هس...ميگف وب فلفل ميرم:دي)

    پاسخ

    شکلات تيوپي هايي که ما بچکي کيلويي مي خورديم و ذوق مي کرديم و بعد نوک زبانمان جوش مي زد عبارت بود از يک تيوپ بنفش با خا خا هاي سفيد روشم نوشته بود فرمند . . . . کاکائو بود . . . . ميشه يکي فاطمه جان رو به من هم بشناسم . . . . آيکون خل مشنگ . . . .

    واقعااااااااااااااااا ؟يعني منم دعوت كردي؟

    پس من يه عالمه لواشك تمشك ميخوام:دي

    خودم برميدارم :)

    پاسخ

    بلي بلي . . . دوست شديم با هم ديگه ديگه . .. بفرماييد . . . .پاستيل خرسي هم هستا کنارش . . .
    فليو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آپم!!!!!!!!!!
    تشريف بيارين!!!!!

    پاسخ

    کلککککککککککککک . . . . آمدم . . .

    نه من مي خوام شکلاته رو با دهن بخورم...
    پاسخ

    بخور . . . با دهن بخور . . . اکشال نداره . . . منم با دهن مي خورم . . . . مهموني براي شماست ديگه . .. .ما صاحب خونه ايم نه ؟

    منم انقدر دلم ميخواد خيال بازي كنم خيلي خيلي دلم ميخواد :(

    بچه ها بيان دور همي لواشك تمشك لوله كنيم دور انگشت اشارمون لوله كنيم وليس بزنيم

    يكي هم بياد موهامو شونه كنه و دو تايي ببافه و با ازاين كش خيلي گشنگا كه چند تا گل بهش چسبيده ببنده...

    بعد بريم سراغ استخر وبي هوا همديگرو هول بديم توش...

    بعد بيام توي آفتاب بشينيم تا خشك بشيم اونموقع چون آب بازي كرديم دلمون بعدش خيلي ضعف ميره بريم سراغ پاستيل با طعم تمشك همراه با شكر اضافه...اون موقع دلم ميخواد كه خيار رو هم با پوست گاز بزنم همراه با نمك اضافه...

    بعدش ميرسه نوبت يه بستني با طعم شكلات همراه با مغز پسته و فندق اضافه...

    شب هم باهم ميريم بالاي پشت بوم....همه ساكت ...خيره به ستاره ها....خواب پيش خواب پيش.......چه زود...!

    هيسسسسسسسسسسس...انگار خوابمون برد.....

    حيف من دعوت نيستم توي خيال بازيت فلفلي:(

    پاسخ

    اوا نه . . . نه . . . . شما از اين لحظه دوست من محسوب خواهيد شد . . . . خوش اومدين به خيال من . .. خوش اومدين . . . . . دقيقا . . .. چه قدر خوش مي گذره با شما تو خيال من
       1   2   3   4   5    >>    >