سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش که با هم باشیم
 

تو :

نفرین به تو . نفرین به تمام دایره های درون دفترت . نفرین به کسی که پرگار را با بی رحمی اختراع کرد و هیچ به یادش نبود خط های در هم شکسته ی غمگین را  .

نفرین به تو و هر چه میدان است . مرا عین عروسک ها گذاشته ای وسط میدان نگاهت و هی با سوزن چشم هایت  دورم می زنی . خیسم می کنی .  نفرین به هندسه ی مضحکت .

من از تو و تمام کلاف های پیچیده ی توی دفترت متنفرم . دلم برای آن نقطه ی سرد و  مظلوم و ساکت اول دفترت می سوزد .

دیگر حتی صدای بی صدایش هم از بین این همه خط خطی های سردرگم و وحشی نمی آید .

تو قاتلی . آری تو قاتلی . تو قاتل تمام نقطه هایی .

نفرین به تو . نفرین به این خط های مدوری که انتها ندارند . نفرین به بی منتهاییت .

کجاست پایان این کلاف پیچیده ؟ من از این مجموعه ی تهی و بی انتهایت بیزارم . . . بیزارم  . . .

 

من :

و این همه خط خطی ، تکثیر بی ریای نقطه ای سرد و ساکت و مظلوم بود . تکثیری خیس ، شفاف ، شور . . . .

من باریدم و تو باز هم مرا بین این همه خط های مدور و پیچیده گم کردی . . . .

باز هم باختی . . . .

فراموشکار من . . . . . .

باز هم تو باختی . . . . . . .

من همان نقطه ی سرد و ساکت و مظلومم که سال هاست لای کاغذ های کاهی این دفتر خیس می خورم و تکثیر می شوم . 

خطی خطی ، سرانجام تکثیر تمام نقطه های سرد و ساکت و مظلوم است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا علی


[ جمعه 90/11/28 ] [ 2:26 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 80
کل بازدیدها: 389075