سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش که با هم باشیم
 

همه چیز عاشقانه بود .

بیا اصلا کمی عاشقانه نگاه کنیم .

"در" صلابتت را که دید ، نتوانست روی پا بایستد .

"میخ در" دست و پایش شل شد .

"آتش" به تمنای بوسه بر چادرت سوخت و زبانه کشید .

"تازیانه ها" هم تو را دوست داشتند ....

راستی مگر تازیانه ها دل ندارند ؟

اصلا مگر می شود عاشق تو نبود ؟

می بینی مادر خوبم !

زمین و زمان .... جاندار و غیر جاندار عاشقت بودند ....

اما یک سوال همیشه ذهن مرا رها نمی کند ....

آن که به تو سیلی زد ....

آن که تو را ـ دردانه ی پیامبر راــ  به باد دشنام گرفت ...

آن که مرد خانه ات را دست بسته برد ....

آن که با دست سنگینش پهلویت را نه حرمتت را شکست ....

راستی راستی ؟

او چه بود ؟

او که بود ؟

هنوز نمی فهمم ....

هنوز نمی فهمند .....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا زهرا

یا فاطمه الزهرا .....

 


[ یکشنبه 91/2/3 ] [ 11:24 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 389579