سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش که با هم باشیم
 

عینکم را از چشمانم در می آورم . 

چشمانم می سوزد و سرم تا پشت گردنم تیر می کشد . 

عینکم را در می آورم و تخته ی پر از نوشته ی روبه رویم سفید می شود . ترجیح می دهم هیچ چیز نبینم . 

این اولین بار است که سر کلاس ادبیات گریه می کنم ... 

اینجا منم، افکارم، عشقم ، تنهایی ام و استاد ادبیاتی که وزن سماعی شعر را بلد نیست . 

و منی که با خودم فکر می کنم شاید در عشق به ادبیات زیاده روی کرده ام ؛

تا جایی که غیرتی شده ام .... 

ولی کدام آدم غیرتی گریه می کند؟ 

دلم می خواهد بلند شوم و بر سر این استاد پر از لقب و عنوان فریاد بزنم .

به اندازه ی کافی مرا دارد شکنجه می دهد . 

به اندازه ی کافی تمام ذوق و شوق مرا تباه کرده است . 

ولی به حرمت ادبیات ... 

درون صندلی ام فرو می روم و سرم را می اندازم پایین و گریه می کنم . 

این که یادم رفته اینجا پیش دانشگاهی است . 

به قیمت برتر شدن 

یک شدن 

تو را غیرتی می کنند 

تو را غمگین می کنند 

نکته ها را مثل پتک بر سرت می کوبند و ذوقت را کور می کنند 

و هیچ حواسشان نیست که

شکنجه فقط سیخ داغ فرو کردن در چشم نیست 

همین که سر کلاس ادبیات گریه کنی 

و سعی کنی کسی نفهمد 

آدم را هزار سال پیر می کند 

....

 

 

 

 

پینوشت 1:  می پرسد خانوم وزن این بیت چیه ؟

بیت را می خواند . 

و استاد ادبیاتی که در گفتن وزن شعر جلوی بیست و پنج تا شاگرد، می ماند.

پینوشت2: مشکلتان این بود که عاشق نبودید. 

مشکلتان این بود که تا به حال سر گفتن وزن یک شعر غیرتی نشده بودید . نگران نشده بودید. 

مشکلتان این بود که زیادی به خودتان مطمئن بودید .

استاد ادبیات کلاس چهارم دبیرستان فرهنگ!

پینوشت3:اولین سوالی که از شاگردانم می پرسم این خواهد بود.

تا به حال عاشق شده اید؟ 

ینوشت4:اولین قوانین کلاسم را همان موقعی که سر کلاس ادبیات نشسته بودم و گریه می کردم وضع کردم .

قانون اول: لطفا عاشق باشید . 

قانون دوم : لطفا عاشق بمانید . 

قانون سوم : لطفا عشق را به همدیگر هدیه بدهید .

قانون چهارم : این جا هر آن چه به جز عشق باشد غیر قانونی است . حتی نمره ی بیست! 

پینوشت4: مشکل این بود که کسی عاشق علم نبود . عاشق تحصیل نبود . 

مشکل از آن جایی شروع شد که استعداد و توان آدم ها را ریختند در بیست تا عدد .

و بالاترین سطح انتظارشان بیست شد . 

در حالی که عشق یعنی بی نهایت . 

و علم راه رسیدن به این بی نهایت است .

پینوشت 5: دلگیرم ... 

 

418949_468692059829332_454129656_n.jpg

 

 

یا صاحب الزمان


[ سه شنبه 92/5/29 ] [ 2:47 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 70
بازدید دیروز: 61
کل بازدیدها: 388734