سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش که با هم باشیم
 

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی 

بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت... 

 

 

"سیدمهدی نقبایی"

 

kevin conor keller

 

پینوشت1: 

یک وقت هایی هم این طور می شود دیگر... 

یک وقت هایی هم یک دفعه وسط خواندن دستور زبان عجیب الخلقه ی فرشید ورد این بیت یادت می آید 

و دلت هری می ریزد... 

اینکه نکند...

نکند یک وقت عاقبتت بشود این بیت... 

پینوشت 2: 

خواهرم بیت اول این شعر را 

نوشته بود صفحه ی اول فصل رشد کتاب روان شناسی ام..

روزهای بی قراری کنکور وقتی چشمم می خورد به صفحه ی اول فصل رشد 

یک دفعه بلند می زدم زیر خنده... 

و آن بیت مذکور این بود:

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت 

از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت... 

و الباقی..

 :)

 

 

 

یا علی

علیه السلام...


[ دوشنبه 93/10/15 ] [ 9:5 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 115
کل بازدیدها: 389187