• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : جان بخشي به . . . . .
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خاله معين 

    من يه عروسک لپ گلي داشتم که از بس باهاش بازي کردم تقريبا نيست و نابود شد و همه نوع معلوليتي پيدا کرد....الان هم به زباله دان تاريخ پيوسته، بنده خدا!

    ولي خب يادم نمياد هيچ وقت باهاش درد و دل کرده باشم ..... هميشه همبازيم بود نه سنگ صبورم.....واسه ي اوقات خوشي بود!!!!! با تکون نخوردن لبهاش هم مشکل چنداني نداشتم چون توي ذهنم صداي حرف زدنش رو ميشنيدم!

    سنگ صبورم شخصيتيهاي ذهنيم بودن.....واسه اوقات ناخوشي....شخصيت هايي که تو موقعيت هاي مختلف با هم فرق داشتن....از زمين تا آسمون! انگار توي ذهنم يه شهر آدم بودن واسه ي درد و دل کردن.....براي من واقعي بودن ولي براي بقيه نه! واسه ي همين هميشه به حرف زدن با خودم محکوم ميشدم........

    من عروسک لپ گليم رو خيلي دوست داشتم.....و تمام شخصيت هاي ذهنيم رو.....

    آخيييييييييييييييييييي......کجايي جووني که يادت بخير!

    پاسخ

    خدا رحمت كنه اون عروسك لپ گلي رو كه الان معلوم نيست كجاي زباله دان تاريخه . . . . . منم با عروسك هام خاله بازي مي كردم . . . . . آخ اينقده دوست دارم شخصيت خيالي كه خدا مي دونه . . . . من شخصيت هاي خيليمو بيشتر دوست داشتم و دارم . . . . . خاله معين شخصيت داستان هيچ واقعيتي نداشت ها . . . . به توضيحي كه برا نجمه دادم توجه كنيد .