• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : کمي ، کمي باش براي من .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    از امشب
    خوابهايم براي تو
    از اين پس
    باچشم هاي باز مي خوابم
    از اينجا به بعد
    چشم هايم از تا غروب
    نگاههاي آشنا مي آيد
    و مي رود که بيايد از طلوع چشم هايي که نديدم
    از اينجا به بعد
    که تو چترت را نو مي کني
    من از راههاي پراز چتر رفته برمي گردم
    ولي تو آمدنم را خواب نخواهي ديد
    از اينجا به هر کجا
    من بدون ساعت راه مي روم
    بدوه هر روز که صبح را
    از پنجره به عصر
    مي برد
    و پاي سکوت ماه
    به خاطره خيره مي شود
    از اينجا به بعد
    دنيا زير قدم هايم تمام مي شود
    و تو از دو چشم باز
    که رو به آخر دنيامي خوابد
    رو به چترهاي رفته
    تمام خوابهايم را خواهي ديد

    پاسخ

    دلم تنگيده بود . . . باز هم بخوان . . .