• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : خوش غيرت
  • نظرات : 3 خصوصي ، 21 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    من بعد دو روز که آپ مي کنم. آپم تا قيام قيامت هم روز صفحه ي وبلاگم بمونه تعداد نظراتش رو همون عدد اوليه متوقف ميشه!
    کلا وبلاگمون وبلاگاي سوخته اي هستن! :(
    پاسخ

    ديگه برام مهم نيست چند تا نظر دارم پو ...... حتي برام مهم نيست که آمار وبلاگم چند رقميه.....دو رقمي ....سه رقمي .....يک رقمي ....... تو ام برات مهم نباشه پو .....مهم اينکه ما مي نويسيم ....پس هستيم ....
    فلفلک تو ک همه نظرات دو رقميه...
    پس چطور منو درک ميکني؟ :(
    پاسخ

    پو .... اين يي اين طوريه ......اينم به خاطر اينه که من خيلي وقته آپ نکردم ....... اگه هر روز آپ کنم مي بيني که از نظرات يک رقمي تو هم کمتره .....
    خوشت مياد جنگ شه؟ الان جنگه ديگه! فردا تاييد صلاحيتارو اعلام ميکنن....:(
    پاسخ

    خوشم نمياد جنگ شه ....... دوست داشتم اون موقع که اون خوابه رو ديدي .....تو خواب تو ...... وقتي همه ي مدرسه ها باهم بودن جنگ باشه ......يني موقعيت جنگي باشه ......... تاييد صلاحيتو بگن ....... دوست دارم ببينم کي مي خواد جنگ راه بندازه ....... نه من فقط مي خوام ببينم کي جرات همچين کاري رو داره .....ابلها
    + ... 
    سلام
    خوبه دوستان جمع بشن پول يه کاميون رو بدن شما هم کاميون دار بشيد بسلامتي :)
    فکر کنم همدان هستيد ، نه ؟ " داغان"
    پاسخ

    زاهد از کوچه ي رندان به سلامت بگذر/ تا خرابت نکند صحبت بدنامي چند .... ما داغون شما سالم .....شکر ....
    فلفل..من هيچم عاقل نيسم..شما هم هيييچ بدبخت بيچاره نيستيد
    من ديوونم ... ديوونه ها هم خيچ وقت بدبخت بيچاره نيستنننننن
    تو هم ديوونه اي يني؟ :)
    پاسخ

    ما مجنون ديوونه ام غزل ...... تهشم ..... ديوونه بدبخت نيستن .... بدبختشون مي کنن ..... آه
    بايد در جواب ِ کامنت ِ پو بگم: پو... عزيزم ... ب قول فلفل تو بهتر از امير خاني مي نويسي حتي! :)
    فلفل تو هم نقش ِ اطلاع رسان رو داري :دي :) :*
    پاسخ

    پو عزيزم ..... غزل عزيزم حرف منو تاييد کرد ...... خوبه غزل ؟ اطلاع رسانيم ؟ :دي
    نه دوست ندارم سجاونديو! برميگرده منو هي "خانوم بانو امين" صدا ميکنه ميگه جلستون رو بهم نزنم!
    جنگ نبود بابا فلفل... همه چي خوب و آروم بود... ولي در هر حال هر جا رفتيم سجاوندي رو نبريم!
    پاسخ

    باشه خب ......نمي بريمش .....منم علاقه اي ندارم ...... پس بيا دو تايي بريم جنگ ....... جنگو بريم ديگه ...... هوم ؟
    + خال معين 
    ديدي............نه ديدي دنيا چه بي وفاست؟....

    اون قالب سياه و زمخت و که گذاشتي، ملت کرور کرور ميومدن تبريک ميگفتن و خود زني مي کردن که چه قالب قشنگي...

    حالا که يه قالب به سليقه ما گذاشتي، ملت کرور کرور فرار ميکنن...

    هعييييييييي شيري....من از اوناييم که قرن ها بعد از مرگم شناخته ميشم.....

    بهتره برم همون پايه يکم و بسابم!!!!!!!!
    پاسخ

    خب خالجوجان قالبم با اينگه سياه و زمخت بود اما من واقعا اون قايقه که به گل نشسته بود و اون چند قطره آبو دوست داشتم ........ حتما بقيه ام مث من ....... اتفاق خاله معين از وقتي اين قالبه رو گذاشتم نظراي وبلاگم زياد شده ييهو ......نمي دونم چرا ...... ببينيد چه قالب خوبي بوده ...... غصه نخوريد ديگه ....... نه بابا خاله معين ما الانم تمامي زواياي وجودي شما رو شناختيم ........ باور کنيد ........ مديونيد اگه پايه يکو بگيريد و منو يه دور باهاش سوار نکنيد .....
    + خاله معين 
    داداش ايني که برا شما يه آرزوي محاله، برا ما يه آينده روشنه.....DDDD:

    من خودم از طرفداران پايه يکم.....

    قراره از گواهينامه م که پنج سال گذشت، بزنم تو کار پايه يک.....فقط يه بار بشينم پشت کاميون....فقط يه بار.....


    واي خيلي حال ميده
    پاسخ

    وااااااااااااااااااااااي ...... خالجوجان ..... واقعن ؟ دست ما بچه مچه هام بگيريد ....... چي ميشه مگه يه بارم ما با خوش غيرت شما حال کنيم ؟ هوم ؟ خيلي حال مي ده ...... واقعني .....
    بيا بريم گاراژ قيدار:)
    پاسخ

    بريم ... :دي
    فل ديشب مي ديدم همه ي مدرسه هامون با هم ادغام شده! جا کم بوده همه ي مدرسه ها رو اومدن يه جا اسکان دادن! :دي عين جنوب ما با يه عالمه مدرسه ي ديگه قر وقاطي بوديم و هر کسي کار خودشو ميکرد!
    سجاونديم بود...:دي
    پاسخ

    ايول پو ..... مثلا جنگ شده باشه ....بعد همه ي مدرسه ها رو يه جا اسکان مي دن ..... بعد من و تو و چند نفر ديگه فرار مي کنيم مي ريم خط مقدم ..... هوم ؟ تو که انتظار نداري همين جوري دست رو دست بذاريم ؟ حالا شايد سجاونديم با خودمون برديم ...... :دي
    قيدارو خوندي؟ همين جوري لوتي و داش مشتيه فل ... همون جور که تو مي خواي ...


    آدم دلش مي خواد بعضي کتابا رو چند بار بخونه .
    پاسخ

    به آقاهه گفتم آقا ارميا .... اگنس ..... قيدار .... با اين کتابه .....گفتگوي فالاچي با ديکتاتور هاي جهان ....... رو بديد ...... نمي دونم شايدم داد ..... شايد حتي من پولشو حساب کردم ......اما الان هر چي مي گردم قيدار نيست ......يادمه اون شبم نبود ....... پارسالم نمايشگاه کتاب قيدار و آب انبار مرادي کرماني رو دستم علامت زده بودم که بخرم .......... اما يادم رفت ......حالا امسال حتي آب انبار مرادي کرماني هم هست اما قيدار ........... قيدار براي من طلسم شده هد ......انگار دلش نميخواد من بخونمش ...... قبل از نمايشگاه کتابم که زنگ زدم و سفارش دادم که برام بيارن چند روز بعد آقاهه زنگ زد گفت خانوم نزديک عيده نشرا بستن .......هد ؟ عجيب نيست ؟ به نظرت چرا قيدار داره خودشو از من پنهان مي کنه ؟
    + طنين 
    مممنمممم....منم ميخام...
    پاسخ

    منم همين طور

    واي خواهر اگه سوار موتور شم و بزنم به يه جاده ي پاييزي...

    با صداي بلـــــــــــــــند مي خونم:

    زرد و سرخ و ارغواني، برگ درختاي پاييز

    مي ريزد بر زمين، آرزوهاي ما نيز....

    آخ...

    صفا صفا م س ج دي ؛)

    پاسخ

    مي ريزد بر زمين آرزوهاي ما نيز ...:((... اين برا پشت کاميونم خوبه ..... مام که پاييزي ......

    يه‌ موتور مي‌خوام‌ يه‌ جاده‌ ،
    که‌ به‌ آخر نرسه‌ !
    پُشت‌ِ چشمک‌ِ چراغش‌ ،
    پاسبون‌ سَر نرسه‌ !

    يه‌ موتور مي‌خوام‌ که‌ من‌ رُ ،
    بِبَره‌ از اين‌ سکون‌ !
    رَخش‌ِ بي‌ترمزِ من‌ باشه‌ ،
    واسه‌ فتح‌ِ جنون‌ !

    پاسخ

    فتح جنون ! ....... با موتور نمي شه .....کاميون بايد باشه ...... حالا من هي بگم
       1   2      >