واي خواهر اگه سوار موتور شم و بزنم به يه جاده ي پاييزي...
با صداي بلـــــــــــــــند مي خونم:
زرد و سرخ و ارغواني، برگ درختاي پاييز
مي ريزد بر زمين، آرزوهاي ما نيز....
آخ...
صفا صفا م س ج دي ؛)
يه موتور ميخوام يه جاده ، که به آخر نرسه ! پُشتِ چشمکِ چراغش ، پاسبون سَر نرسه !
يه موتور ميخوام که من رُ ، بِبَره از اين سکون ! رَخشِ بيترمزِ من باشه ، واسه فتحِ جنون !