سلام ..... اين اسلامي که شما مي گوييد را من نمي دانم ...... اسلام برنامه ي زندگي من است .....آينده ي من است ......بله در پذيرفتن اسلام کسي کسي ديگر را مجبور نکرد و نمي کند ...... در اصولي مثل توحيد و معاد و غيره ......اما وقتي اين اصول را پذيرفتي .......و مسلمان شدي .......برنامه ي زندگي تو بايد بر اساس اسلام و اصول اسلامي باشد ....... نمي تواني هر جور خواستي فکر کني ....... اگر واقعا توحيد را قبول کرده اي و وارد اسلام شده اي ....... ديگر نمي تواني بگويي من اعتقاد دارم که مثلا دو خدا وجود دارد يا غيره ......اسلام به فکر تو ....به زندگي تو .....به هدف و آرمان تو جهت مي دهد ....... وقتي مسلمان شدي بايد مطابق دينت فکر کني وعمل کني...... ملت مسلمان پيامبر داشت .....فرمانده داشت ....رهبر داشت ......مگر مي شود بدون رهبر و پيامبر و امام پيش برود ......ببينيد ....... شما داريد روي اصول اساسي با من بحث مي کنيد جواب اين برده داري مدرنتان خيلي وقت است داده شده ..... اگر خيلي سر اين بحث مشکل داريد مي توانيد تحقيق کنيد ......من مجتهد نيستم تا به اين سوالات اساسي شما پاسخ بدم .......من وقتي نبوت را قبول کردم ، ولايت را هم به تبع آن قبول کردم و بعد هم ولايت فقيه ....... کسي که هم اصل ولايت فقيه را به ملت ارائه کرد امام بود و همين امام گفت ولايت مطلقه ي فقيه ........ من ايمان آوردم و بعد از تحقيق و حالا تبعيت محض است ....... در اصول سياسي و مملکت و ميهني من ولي فقيه من تصميم گيري ي کند و من تابعم ........ تکرار مي کنم در اصول مملکتي ، سياسي و حاکميت و غيره ....... و اين نکته را بايد توجه کنيد .......من مثل بعضي دوستان اهل حزب و حزب بازي نيستم ........من از حق طرفداري مي کنم ...... برايم مهم نيست اصول گرا چه کار مي کند و اصلاح طلب چه کار مي کند .......من ولي فقيه دارم و لا غير ....... چون هم اصول گرايان مشکلات اساسي داشتند و دارند و هم اصلاح طلبان ....... ضمنا دوست عزيز به املاي کلمات هم اگر توجه کنيد ممنون مي شم ....... ذهن ..... علي رغم ....