براي عکس بزرگتر ها سبيل بکشيم
..............
عاليييييييييييييييييي
به روزم با :
شيوانا کيست !؟ معرفي شخصيت اصيل و حقيقي شيوانا.
خوش حال مي شم سر بزني :)
جواب سوالات:
فاطمه همکلاسي بنده بود. پارسال ديگه نيست.
نمي دونم چرا مي ياد وبت. مهندس مي فرمايند مي آيد ولي من فک نمي کنم بيادش.
من نمي دونم تو رو از کجا مي شناسه.
چون تو رفتي فرهنگ اونو نمي شناسي. و اون اول پارسال تازه اومد.
بله افشاتره همون فاطمه است که فاميليش افشاريه بود و ما بهش افي جون هم مي گفتيم. ولي بيشتر همون افشاري مي گفتم! واي فلفل نمي دوني يه بار در اوج گريه نيکي بهش گفت بابا افي جون چيزي نشده که! اين افي جون رو که براي اولين بار گفتا... من مرده بودم از خنده... اون بدبخت داشت خودشو مي زد... من دلم رو گرفته بود قاه قاه مي خنديدم...
بله. افشاتره هم فاطمه است....
آهان بعد جناب مهندس ايشون رو تو اعتکاف ديدن فهميدن که مدرسه روشنگر مي ره. بعد فهميدن که ما رو هم مي شناسه. همين ديگه...
بيا ديگه حالا جوش نيار...
مرسيييييييييي
حالا پاستيل خرسي هم ميخورم
از اون شكلات تيوپي ها هم ميخوام از نوع فرمندش
بعد ازاون آدامس بادكنكيا كه شازده كوچولو هميشه ميخورد ازهمونا كه خيلي خيلي بادش ميكني بعد تق ميتركه ميچسبه به صورتت از اونا هم هستش؟
خب قرار نبود نظرم عمومي باشه....ولي حواسم نبود و گزينه خصوصي رو نزدم..........
اگه خواستي خودت خصوصيش کن
وقتي اين حرفا رو ميزني ميتونم صورتتو تصور کنم ... و لحنت :دي
معرکس ! :x
+ ما با همين تخيلاته که زندگي مي کنيم :x
از اين شکلاتا که شبيه خمير دندونه...
همه ي مغازه ها گذاشتن اون جلوي جلوي دل آدمو آب کنن...
ووووووووي.....
اين پيغام براي همکلاسي بنده است که عمه ساقي مي فرمايند اينجا مي يادش:
افشاتره! اومدي اينا رو اينجا خوندي يه روز بيا مدرسه يه ذره از اون لواشک هايي که سر کلاس روشنايي و آقازاده مي دادي بخوريم رو هم بيار. واسه شما هم نگه مي داريم مهندس :دي
كجاي قيافش؟ موهاش ديگه! عين موهاي توئه!
اين شكلات تيوپي چيطوريه؟من تاحالا نخوردم:(
آخي پوليييييييييييي من از لواشكاي دوستت فاطمه رو ميخام:(
(احتمال اينكه اينا رو بخونه هس...ميگف وب فلفل ميرم:دي)
واقعااااااااااااااااا ؟يعني منم دعوت كردي؟
پس من يه عالمه لواشك تمشك ميخوام:دي
خودم برميدارم :)
منم انقدر دلم ميخواد خيال بازي كنم خيلي خيلي دلم ميخواد :(
بچه ها بيان دور همي لواشك تمشك لوله كنيم دور انگشت اشارمون لوله كنيم وليس بزنيم
يكي هم بياد موهامو شونه كنه و دو تايي ببافه و با ازاين كش خيلي گشنگا كه چند تا گل بهش چسبيده ببنده...
بعد بريم سراغ استخر وبي هوا همديگرو هول بديم توش...
بعد بيام توي آفتاب بشينيم تا خشك بشيم اونموقع چون آب بازي كرديم دلمون بعدش خيلي ضعف ميره بريم سراغ پاستيل با طعم تمشك همراه با شكر اضافه...اون موقع دلم ميخواد كه خيار رو هم با پوست گاز بزنم همراه با نمك اضافه...
بعدش ميرسه نوبت يه بستني با طعم شكلات همراه با مغز پسته و فندق اضافه...
شب هم باهم ميريم بالاي پشت بوم....همه ساكت ...خيره به ستاره ها....خواب پيش خواب پيش.......چه زود...!
هيسسسسسسسسسسس...انگار خوابمون برد.....
حيف من دعوت نيستم توي خيال بازيت فلفلي:(