• وبلاگ : كاش كه با هم باشيم
  • يادداشت : غير قانوني
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خوار... راجب پستت که جا داره تا صبح حرف بزنم...
    ولي فقط يه چيز:
    «عينکم را از چشمانم در مي آورم...»
    همون عينک کذايي خواهر؟؟ همون بزرگه؟؟ همون که...؟؟
    دلم تنگه خواهري...


    بوووس به لپت...

    :(
    :*
    پاسخ

    تا صب حرف بزن خوار .... گرچه مي دونم وقت نداري ..... خواهر ؟ عينک کذايي ...... نجمه که مي گه داروگ ....تو هم بگو کذايي .....نظر که مي گه عينک غواصي ......من دلمو به چي خوش کنم الان ؟ مامانم مي خواد برام عينک بخره دوباره چون اون عينکمو به دليل بزرگي و اين که زير چادر و روسري بد مي شه نمي زنم بيرون ...... و دارم به مرحله کوري مي رسم ....... ببين خواهر جدا وقتي عينکمو ور مي دارم از رو صورتم تخته رو سفيد مي بينما ..... جدا .....من رديف دوم مي شينم ......جلو ..... انگار تخته رو پاک کردن ......:دي...... دلم منم تنگه خوار ......دل هميشه تنگ من ....... بوس به اون يکي لپت ......:* ...../@\