کاش که با هم باشیم
 

سفره را پهن کن .

امسال می خواهی سفره ی هفت سینت با تمام سفره های هفت سین دنیا فرق کند .

سفره ی آبی را روی طاقچه ی دلت پهن کن . آبی باشد . یادت که نرفته همین آخر های سال بود که آسمانی شدی . فتوحاتت که یادت نرفته .  مگر تو ادعا نمی کردی که فاتح دو آسمان خدا شده ای ؟؟؟

اول چند تا سیب های صداقتت را بردار بگذار جلوی جلوی سفره . که معلوم باشد سرخی صداقتت .

سکه های معرفتت را از درون قلک دلت بیرون بکشو بگذار سمت راست سفره . نزدیک قرآن . امسال می خواهی با معرفت تر و مهربان تر از سال قبل باشی .

جوانه های قلبت را هم بکن و به جای سبزه بنداز در تنگ ماهی مظلوم دلت که سال هاست از تشنگی مرده .  یادت نرود همراه با جوانه های قلبت کمی آب هم درون تنگ بریزی . خدا را چه دیدی ؟

شاید ماهی دلت دوباره زنده شد .

کمی هم سماق بریز  روی شیرینی هایی که روی  قلبت  چسبیده . آخر می ترسم این قدر شیرین باشد که دلت را بزند .  شیرینی زیاد حال آدم را بهم می زند . بعضی وقت ها

باید طعم ملس زندگی  را هم حس کرد .

سنجد را هم بگذار پشت آینه شمعدان . قایمش کن . زیاد بخوری دوباره شیرینیش می چسبد به قلبت و ول نمی کند . پنهانش کن برای روز مبادا .

برای روز هایی که تلخی این دنیا داشت مزه ی دهنت را عوض می کرد . برای روز هایی که عادت کرده بودی به تلخی چشیدن .

بگذار برای آن روز ها که شیرینی سنجد های زیر دندانت یادت بیاورد که تلخی هیچ وقت باقی نمی ماند و روزی فانی می شود .

سیر را بردار . می دانم دل  خوشی از او نداری . اما بیا دوستی کن . بیچاره چه گناهی کرده که بد بو آفریده شده . کلی بخشنده است . باور کن کلی خاصیت دارد .

این طور نگاهش نکن . تحقیر آمیز   . . . . بگذار او هم جایی داشته باشد در سفره ی آبی ات . آخر اگر او نباشد که هفت سینت کامل نمی شود . سیر عین دارو می ماند . تلخ و بد بوست اما

کلی خاصیت دارد . او را هم بگذار آن گوشه موشه ها .

می ماند سنبل که پر است از آرامش و آسودگی . آرامش و آسودگی بنفش است . رنگ سنبل. آن را هم بردار بگذار کنار قرآن . و دعا کن امسال هم دلت اشباع شود از آرامش .

دعا کن دلت امسال سنبلی باشد .

حالا شمع های دلت را روشن کن . بگذار اتاق قلبت نورانی باشد . نورانی نورانی . نه از آن نور های مصنوعی که همه جای شهر پاشیده اند نه .

از آن نور ها که می درخشد . از آن نور ها که بقیه ی قلب ها را هم بدون حضورشان روشن می کنند .

چیزی نمانده به سال تحویل . قرآن را بگیر دستت . خودت باش با نور اتاق قلبت . و عکست که در آیینه شمعدان دلت افتاده . و سفره ی هفت سینت که هیچ جای دنیا نظیر ندارد .

بیا امسال جور دیگر عید را بگذران . بیا امسال خودت باش و قلبت . بیا امسال قلبت را غبار روبی کن و دستمال بکش . راستی چند وقت است که به خانه تکانی دلت  نرفته ای ؟ 

آماده باش . مبادا سال تحویل شود و تو غافل از خودت و قلبت همین طور مبهوت نشسته باشی !!!!

 

 

 

 

یا مهدی !!! ادرکنی !!!


[ چهارشنبه 89/12/18 ] [ 1:23 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 456
بازدید دیروز: 227
کل بازدیدها: 395830