کاش که با هم باشیم
 

آیا امیدی هست

آقا خودت بگو آیا امیدی به ظهورت هست

در این دنیای گرگ پرور

آقا می ترسم از آن هایی که ظهورت را می طلبند

آیا ذره ای یارای مقاومت در برابر دشمنانت را دارند؟!

آقا  من می ترسم . . .

از تنهایی تان می ترسم

آقا دیدن تنهایی تان

سنگین تر از غیبت تان است

آقا همه می گویند بیا

اما من می ترسم

که تنهایت بگذاریم

می دانم که تو می توانی

می دانم

که نامت بر تن  این گرگ ها

رعشه می اندازد

اما . . .

آیا نوجوان و جوان امروز

برایت پهلوانی می کنند

آقا من می ترسم

آهای اهالی دنیا

آقا را تنها نگذارید

اهالی دنیا. . . ؟!؟!

همان هایی که علی را تنها گذاشتند؟

نه . . .

نمی توان به آن ها تکیه کرد

می ترسم از این اشک ها

اشک تمساح . . .

نمی دانم

گیج شده ام

ترس تمام وجودم را فرا گرفته است

آقا. . .

امامم . . .

مهربانم . . .

آخر دلگرمی به که

به من

به همسن و سالانم

من می ترسم

نکند که تو تنها بمانی

نکند

 پ.ن. :دلم نیومد شب تولد امام زمان وبلاگم رو آپ نکنم الان که دارید این مطلبو می خونید من تو راهم

عیدتون مبارک. به حرفام فکر کنید.آیا ما می تونیم در برابر دشمنان آقا بایستسم نمی دانم

 


[ دوشنبه 89/5/4 ] [ 7:17 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 84
کل بازدیدها: 398709