کاش که با هم باشیم
| ||
دل بی تو به یک جای نماند سر بی تو به روی تن هر عاشق دل سوخته ای راست نماند آقا شده ای کرب و بلا خوب ترینم ! این یار ، این نیزه ی بیمار این منتظران عید نخواهند این عید تویی فصل بهارم ! این سبزه ی زرد آیینه ی رنگ گرفته این ماهی غلتان شناور تو چه می خواهی از این سفره ی پر درد ؟ ای رونق بازار دل من! این اشک این آه جگر سوز این شعله ی پر دود ببین فصل بهارم ! همه ام سوخته است بار دگر سال دگر ماه دگر هم این سال گذشت و تو هنوزم که هنوز است . . . اصلا تو بگو صاحب دل های گرفته آیا که صدایم به صدایت آیا نم این اشک به آهت از فاصله ی دور من از تو خواهد که رسیدن ؟ تو بگو خوب ترینم بالاتر از این شب مگر رنگ دگر هست ؟ و من خواب ندارم و من تاب ندارم و این سال نود هم . . . این باد بیاید ببرد هر چه که آه است این قطره ی باران شاید بنواند برساند نم این اشک پر از سوز به آن دست پر از نور و من منتظرم می شنوی ؟ منتظرم کاش بیایی ای کاش که تو زود تر از یوسف کنعان ما را که به قرنی است در این قحطی بی برگ گرفتار تو ماندیم ای کاش که امسال بیایی و بهاری بکنی این دل و این خانه و این سفره و . . .
لبیک امامم لبیک بهارم لبیک تمام بر و بار دل ما منتظرانت . . .
پینوشت : فقط برای امام زمانم ! پینوشت 2 : خرجش یک صلوات است . . . برای ظهور اماممان !
یا فاطمه الزهرا [ شنبه 90/12/27 ] [ 5:26 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |