کاش که با هم باشیم
| ||
حالا تو مدام قهوه ی داغ بیاور ... لیلا! من از مغز استخوان یخ زده ام تا به حال از مغز استخوان درد کشیده ای ؟ خدا نکند ... تو پیر می کنی و پیر نمی شوی تو سرد می کنی و یخ نمی زنی تو آتش می زنی و خاکستر نمی شوی ... منم ... منم آن بلاکش همیشگی ات . قهوه ی داغ نمی خواهم . کافیست دستانم را در دستانت بگیری و نزدیک دهانت ببری و "ها" کنی ... تا آه از نهادم بلند شود خبر داری که ؟ آه یک مسکن قوی است برای دل هایی که ماه ندیده اند ... نمی خواهی طلوع کنی در شب های تیره ام ماه من ؟ لیلای ماه من ؟
یا زهرا [ پنج شنبه 92/1/29 ] [ 2:26 صبح ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |