کاش که با هم باشیم
| ||
بعضی وقت ها آنقدر ناتوانی که هیچ چیز را نمی توانی حتی درست بیان کنی. تو ناتوانی . . . وگرنه میتوانستی دلتنگی های من را بلند فرایاد بزنی . . . . تو ناتوانی . . . . . و تو عجیب در محاصره ی من . . . . . من تو را به وجود می آورم . . . من با ذهنم . . . من با دستم. گاهی اینقدر ناتوانی که هیچ کس حتی مفهومت را درک نمی کنند. . . و گاهی. . . آن قدر پر قدرت که همه در عجبند که کیست خالق تو ؟ همه به خالقت فکر می کنند و تو. باز فراموش می شوی . . . من خالق تو ام. .. . و جان تو در ذهن و فکر من. کافی است حتی لحظه ای به تو فکر نکنم . . . و آن وقت تو به وجود نخواهی امد . . . . پس مغرور نباش. . . . به خودت نبال . . . . من می توانم تو را به بد ترین شکل خلق کنم . . . . من خالق تو ام. . . خالق کلمات. . . من هستم که فکر می کنم. . . .و از میان کلاف پیچیده ی حروف. . . .تو را حرف به حرف و شاید رشته به رشته . . . .خلق می کنم. . .. آهای ای کلمه. .. . تو کلم ای به علاوه ی ه بیشتر برای من نیستی. . . . من هستم که به تو جان می بخشم. من.
یا علی [ دوشنبه 89/6/15 ] [ 7:2 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |