کاش که با هم باشیم
| ||
نمی دانم تو را در لیست چیز های مورد علاقه ام بگذارم یا در لیست عزیزان تنفر زا. مدام صدایت زیر گوشم است ، ترق ترق ترق . شترق ترق شترق. از طرفی از دستت کلافه ام و از آن طرف بدون تو باید دور تمام دوستان قدیمی ام را خط بکشم. آقای صفحه کلید من در این دنیای مدرن _ که می خواهم سرش به تنش نباشد_ نمی دانم با تو باشم یا بی تو. دقیقا در نقطه ی وصال انگشتانم با دکمه های تو که الان دیگر سیاه و چرک شده درد می کشم. سر انگاشتانم گز گز می کند و دردم می اید. من باید تا اخر عمرم به پای تو بسوزم و بسازم.چون تویی متصل کننده ی من به دوستانم. عجب احمقی هستم من که دل بسته ام به چهار تا دکمه ی سیاه و چرک و کثیف که ممکن است هر آن نابود شود. عجب احمقی هستم من که یک صفحه ی پر از کلید را قرار دادم پل بین خودم و دوستان عزیز تر از جانم. پایم گیر کرده است بین دکمه های Alt و shift ات . ولم کن بگذار رها باشم. بگذار به جای شکلک بغل با پاهایم بروم پیش دوستانم و محکم بغلشان کنم. به جای شکلک گریه ، سرم را روی شانه هاشان بگذارم و اشک بریزم. به جای این که با دکمه های تو روی صفحه ی اهنی ثبت کنم دوستت دارم ، بلند صدایشان بزنم و با تمام وجود فریاد بزنم که آهای دوستان قدیمی من . .. . . من دوستتان دارم . چه فاصله ایست بین این دوستت دارم و آن دوستت دارم .
******* آقای صفحه کلید!!!!!!!!! با این همه کلنجار من هنوزم که هنوز است نمی دانم تو را در لیست چیز های مورد علاقه ام بگذارم یا در لیست عزیزان تنفر زا.
******* یخ کرده ام از این دنیای سرد و آهنی .
[ دوشنبه 89/7/19 ] [ 12:8 صبح ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |