کاش که با هم باشیم
| ||
فقط یک ضربه ی کوچک. یک تلنگر. یک دفعه فاجعه ای به بار می آورد . گاهی بغضت دقیقا تا زیر دهانت بالا آمده که اگر سرت را خم کنی ممکن است یک دفعه همه ی بغضت بیرون بریزد و زمین را خیس کند. که اگر تکان بخوری ممکن است صدای گریه ات گوش آسمان را کر کند. تنها یک تلنگر کوچک کافی است که بنشینی و فقط گریه کنی. اشک هایت آرام و روان روی صورتت رژه بروند و تو باز با بی خیالی آن ها را پاک می کنی و دوباره و دوباره. انگار پایانی ندارد . فقط حرکتی کافی است تا دیگر نفهمی کجایی؟ چه کسی هستی؟ و فقط برایت مهم باشد که یک جایی و هر طوری شده از اشک هایت فارغ شوی. که اگر در شاد ترین نقطه ی جهان باشی و در حال خندیدن ولی اشک هایت دیگر اجازه ی وجود روزنه ای را هم ندهند آن وقت دیگر مهم نیست که تو شاد باشی . مهم نیست که همه بخندند مهم این است که تو می خواهی جایی دور از همه زمین زیر پایت را با اشک هایت آب دهی. همین .
یا علی مددی [ سه شنبه 89/7/27 ] [ 10:54 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |