کاش که با هم باشیم
| ||
میگم ستوده چته ؟ عصبیم می کنی ؛ اه . با تمائنینه کنار برگه ی عربیم می نویسه : تو کوچولویی. زدی زیر قولت ؛ باهات قهرم . . . . . عصبیم می کنه . فریاد می زنم : من کوچولو ، من بچه ، تو بزرگ . من اصلا می خوام زیر همه ی شرطای دنیا بزنم . زیر تمام قانون ها . می خوام قانون شکن باشم . با لطافت تمام به من لبخند می زند . لبخندش تلخ است . خیلی تلخ . بدم می آید . از معلم عربی هم خوشم می آید . . . خیلی شلوغ کردم امروز سر کلاسش . آخر می خواستم قانون شکن باشم . . ستوده هنوز با من قهر است . گاه گاهی . ادای من را در می آورد . . . . . . . خانوم معلم عربی قهر کرده با من . به خاطر این که امروز دختر بدی بودم . به خاطر این که قانون شکنی کردم . . . در جواب سوال هایم می گوید . هیسسسسسسسسسسس. بعضی وقت ها هم تک جوابی به من می دهد . که یک وقت دلم نشکند . آخر دوستش دارم . آخرین یادگارم از روشنگر افتاده زیر دست و پای ستوده . میگم ستوده پاک کنم . به خودش ذره ای تکان نمی دهد . جیغ می کشم . فریاد می زنم در دلم. محل نمی کند . معلم عربی هم هیچ چیز نمی گوید . هیچ چیز . جواب قانون شکنی هایم را نمی دهد . نگین معترض است . معترض است که چرا خانوم معلم می گوید . بنشین ، برگرد، نکن ، حرف نزن . . . . . اما به من چیزی نمی گوید . به من نمی گوید : فلفل قانون شکن نباش !!!! نگین حرصش از قانون شکنی خانوم معلم در آمده . شاید معلم عربی هم مرا دوست داشته باشد . یک فلفل قانون شکن را ؟ اما نه . اگر دوست داشت آخر کلاس با من قهر نمی کرد. با رفتارش نمی گفت که چرا امروز قانون شکنی می کنی ؟ اشکالی ندارد . . . مهم نیست . می خواهم قانون شکن باشم . می خواهم قول بدهم و بزنم زیرش. می خواهم قانون بشکنم . قانون شاید حریفم نشود . حتی اگر التماس هم کند که مرا نشکن . باز من با بی رحمی میشکانمش. از قانون خسته شدم . خسته . معلم عربی و نگین و ستوده و نجمه و عطیه و سمیرا و فولی هم این را فهمیده اند . قانون شکنی ام را . من قانون خوش حال بودن به هر قیمتی را می شکنم . چون من دختر قانون شکنی هستم که معلم عربی با او قهر می کند . ستوده با او حرف نمی زند و نگین که حرصش در می آید از من. می خواهم قانون شکن باشم . حتی اگر عطیه و سمیرا معترض بودند به این که چرا ؟ چرا قانون خوش حالی هایت را شکستی ؟ چرا دیگر نمی خندی ؟ نمی خندم . چون غمگینم . چون قانون شکنم . یعنی می خواهم باشم . ولی دوست ندارم خانوم معلم با من قهر کند . یا ستوده . یا نمی خواهم حرص نگین را در بیاورم آخر . من دختر خوش قلبی هستم اما. نمی خواهم قانون مند باشم . نجمه می گوید دوره دارد. چه چیز ؟ قانون شکنی ؟ شاید نجمه درست می گوید . نجمه مرا یاد فولی می اندازد . چرا ؟ شاید او هم دارد قانون شکنی می کند؟ اصلا چه ربطی دارد . نمی دانم . سوال های سخت نپرس. می گویم چرا نون الوقایه می آید سر فعل وقتی می خواهد یای متکلم بگیرد . می گویند قانون است . این را معلم عربی می گوید . چه آدم قانون مندیاست . ولی مگر من قول ندادم که قانون را رعایت نکنم . مگر قرار نشد قانون مند نباشم . مگر این طور نبود . اصلا دوست دارم بزنم زیر این قرارم هم . می خواهم بزنم زیر قولم بگویم حالا که به خودت قول دادی قانون شکن باشی ؛ بزن زیر قولت و بگو من قانون مند می شوم. چه می گویم من ؟ مگر می شود ؟ آخ چقدر پیچیده شد . . . اشکالی دارد اگر معلم عربی را معلم اربی بنویسم . یا ستوده را صتوده . یا نه . قانون را بنویسم غانون .من قانون قانون را می شکنم . می شکنم تا دیگر به من نگویند چرا غمگینی ؟؟؟؟ من قانون شکنم . فلفل قانون شکن است . . . . . . کسی حرفی دارد ؟
پینوشت : ای آسمان نبار که اینجا کسی قدر اشک هایت را نمی داند .
یا زینب
[ دوشنبه 89/9/22 ] [ 7:50 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |