کاش که با هم باشیم
 

ناخن هایش بلند بود یا سوزن در دست داشت ؟!

آمد بی رحمانه هر چه بادکنک زنده بود را  به لاشه ای تبدیل کرد .

بعد روی تک تک لاشه های رنگیشان پا گذاشت .

و نَفَس هایی که بادکنک ها به آن زنده بودند در اتاق پخش شد .

حالا یک جا تمام نَفَس ها را نَفَس می کشد .

و شعله ور می شود  .

خنده ای مستانه سر می دهد .

و بلند می گوید :

این جا تمام نفس ( nafs)  ها برای من است . 

شیطان از آن اول هم به بادکنک هایی که با نَفَس خدا پر شده بودند حسودی می کرد .

چون خودش با کمی هیزم و نفت درست شده بود .

مواد اولیه ی دوزخ .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا علی ...


[ پنج شنبه 91/2/14 ] [ 6:5 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 407021